Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
unction
مرهم گذاری تدهین
Other Matches
chrism
مرهم تدهین
dressings
مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressing
مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
iatraliptics
مرهم گذاری
inunction
مرهم گذاری
spatulas
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatula
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
inunction
تدهین
embrocation
تدهین
embrocations
تدهین
anointing
تدهین کردن
anoint
تدهین کردن
embrocate
تدهین کردن
anoints
تدهین کردن
anointed
تدهین شده
anointment
روغن مالی تدهین
embalming
با عطر وروغن تدهین کردن
embalmed
با عطر وروغن تدهین کردن
embalm
با عطر وروغن تدهین کردن
anele
تدهین یا روغن مالی کردن
embalms
با عطر وروغن تدهین کردن
extreme unction
مسح اخری تدهین دم مرگ کاتولیک ها
balms
مرهم
unguent
مرهم
ointments
مرهم
ointment
مرهم
oils
مرهم
balm
مرهم
balmiest
مرهم
salve
مرهم
oil
مرهم
inunction
مرهم
oiling
مرهم
spatule
مرهم کش
cerate
مرهم
balmier
مرهم
demulcent
مرهم
balmy
مرهم
opodeldoc
مرهم کافوری
unction
مرهم مداهنه
opodeldoc
مرهم صابونی
cold cream
یکجور مرهم
basilicon
مرهم باسلیقون
basilic ointment
مرهم باسلیقون
salver
مرهم گذار
salvers
مرهم گذار
spatulate
شبیه مرهم کش
spathulate
شبیه مرهم کش
salve
مرهم تسکین دهنده
deranyement
اختلال مرهم زنی
carron oil
مرهم روغن برزک
the doctor ordered an ointment
پزشک مرهم تجویز کرد
liniment
مرهم رقیق روغن مالش
liniments
مرهم رقیق روغن مالش
balmier
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
gallipot
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
balmiest
دارای خاصیت مرهم خنک کننده
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
coding
کد گذاری
indention
تو گذاری
lineation
خط گذاری
scaling
مقیاس گذاری
legislation
قانون گذاری
scoring
نمره گذاری
pagination
صفحه گذاری
grading
نمره گذاری
minelaying
مین گذاری
petarder
مامورخرج گذاری پل
coronation
تاج گذاری
coronations
تاج گذاری
mark sensing
نشان گذاری
invest
سرمایه گذاری
invested
سرمایه گذاری
investing
سرمایه گذاری
pricing
قیمت گذاری
policy-making
سیاست گذاری
policy making
سیاست گذاری
frustrations
عقیم گذاری
frustration
عقیم گذاری
financing
سرمایه گذاری
finances
سرمایه گذاری
financed
سرمایه گذاری
nomography
فن قانون گذاری
finance
سرمایه گذاری
earmarking
علامت گذاری
collocation
باهم گذاری
discrimination
فرق گذاری
fillings
لایی گذاری
filling
لایی گذاری
nomographer
قانون گذاری
enterprise
سرمایه گذاری
pointing
نقطه گذاری
invests
سرمایه گذاری
enterprises
سرمایه گذاری
nomenclauture
نام گذاری
insulation
عایق گذاری
dateline
تاریخ گذاری
impression
نشان گذاری
hyphenation
خط تیره گذاری
spacing
فاصله گذاری
mining
مین گذاری
numbering
شماره گذاری
indentations
دندانه گذاری
indentation
دندانه گذاری
piping
لوله گذاری
coding
کد گذاری چیزی
coding
علامت گذاری
impressions
نشان گذاری
lettering
حروف گذاری
interposition
پا میان گذاری
demomination
نام گذاری
codes and codification
علامت گذاری
dimensioning
اندازه گذاری
disposure
درمعرض گذاری
capitalization
سرمایه گذاری
hypothecation
گرو گذاری
hypothecation
رهن گذاری
idegraphy
نشان گذاری
imposition of hands
دست گذاری
aggradation
ابرفت گذاری
cupellation
قال گذاری
ingravescence
رو بشدت گذاری
valuations
ارزش گذاری
edgings
لبه گذاری
lodgment
ودیعه گذاری
investment
سرمایه گذاری
costing
هزینه گذاری
costing
قیمت گذاری
sanding
ماسه گذاری
investments
سرمایه گذاری
lodgement
ودیعه گذاری
edging
لبه گذاری
trapping
تله گذاری
insertion
جوف گذاری
lable
جهت گذاری
limit of load
حد بار گذاری
valuation
ارزش گذاری
ovulation
تخمک گذاری
loading
بار گذاری
sequencing
ترتیب گذاری
juxtaposition
پهلوی هم گذاری
signallzation
علامت گذاری
structuralization
بنیان گذاری
indent
دندانه گذاری
indenting
دندانه گذاری
sedimentation
رسوب گذاری
sedimentation
لایه گذاری
notation
نشان گذاری
notations
نشان گذاری
scale factor
مقیاس گذاری
synthesizing
هم گذاری کردن
synthesizes
هم گذاری کردن
punctuation
نقطه گذاری
casings
لوله گذاری
undervaluation
کم ارزش گذاری
casing
لوله گذاری
tubing
لوله گذاری
ovulations
تخمک گذاری ها
wicking
فتیله گذاری
masking
نقاب گذاری
synthesized
هم گذاری کردن
synthesize
هم گذاری کردن
synthesising
هم گذاری کردن
synthesises
هم گذاری کردن
synthesised
هم گذاری کردن
indents
دندانه گذاری
nomination
نام گذاری
nominations
نام گذاری
syntheses
هم گذاری اختلاط
synthesis
هم گذاری اختلاط
weft insertion
پود گذاری
encoding
رمز گذاری
prefixion
پیش گذاری
prefixion
جلو گذاری
prefixion
سرواژه گذاری
marks
علامت گذاری
prefixture
پیش گذاری
prefixture
جلو گذاری
prefixture
سرواژه گذاری
preterition
فرو گذاری
mark
علامت گذاری
settings
کار گذاری
exposures
درمعرض گذاری
indexing
شاخص گذاری
exposure
درمعرض گذاری
loads
فشنگ گذاری
setting
کار گذاری
load
فشنگ گذاری
markings
علامت گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com