English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
mid span مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
Other Matches
bail چوب کوتاه افقی روی پایه
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
levelled تراز سطح افقی افقی کردن
planes افقی سطح افق افقی کردن
planing افقی سطح افق افقی کردن
planed افقی سطح افق افقی کردن
plane افقی سطح افق افقی کردن
level تراز سطح افقی افقی کردن
leveled تراز سطح افقی افقی کردن
levels تراز سطح افقی افقی کردن
sliding wedge گاوه افقی یاکولاس افقی
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
base width عرض پایه پهنای پایه
sequential متوالی
successive <adj.> متوالی
series متوالی
consecutive <adj.> متوالی
successive متوالی
sequential پی در پی متوالی
hand running متوالی
consecutive متوالی
sequential <adj.> متوالی
uninterrupted متوالی
succedaneous متوالی
continuous متوالی
doubled up دواسترایک متوالی
reels متوالی پشت سر هم
successive متوالی مسلسل
doubled دواسترایک متوالی
reel متوالی پشت سر هم
thud ضربههای متوالی
reeling متوالی پشت سر هم
reeled متوالی پشت سر هم
successive objective هدفهای متوالی
successive intervals فاصلههای متوالی
continuous error خطای متوالی
sequence control کنترل متوالی
bit stream بیتهای متوالی
sequence checking کنترل متوالی
double دواسترایک متوالی
continuous data دادههای متوالی
consecutive پیاپی متوالی
Successive Approximation تقریب متوالی
thuds ضربههای متوالی
succedent متاخر متوالی
thudding ضربههای متوالی
thudded ضربههای متوالی
days on end چند روز متوالی
subalternate افسر جزء متوالی
successive reproductions method روش بازسازیهای متوالی
garlands نیم پیچهای متوالی
series resonant circuit مدار رزنانس متوالی
garland نیم پیچهای متوالی
fusillade شلیک متوالی تیرباران
pitapat با ضربههای تند و متوالی
successive approximations method روش تقریبهای متوالی
method of successive approximations روش تقریبهای متوالی
KO's با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
KO با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
downpours فرو ریزی بارش متوالی
coherent مرتب و دارای نظم متوالی
rat a tat ضربات متوالی و تند زدن
rat-a-tat ضربات متوالی و تند زدن
the difference between the consecutive terms اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
downpour فرو ریزی بارش متوالی
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
continous متصل متوالی بدون وقفه
rat a tat tat ضربات متوالی و تند زدن
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
rat a tat tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
surface interval فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
pit a pat با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
rat a tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat-a-tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
tamp بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
meiosis تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
base piece پایه پایه استقرار
data logging ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
horizontal افقی
lateral افقی
laterad افقی
plain coordinates مختصات افقی
horizontal wedge گاوه افقی
putlog or lock تیر افقی
rhumb دایره افقی
straightest افقی بطورسرراست
straighter افقی بطورسرراست
transom وادار افقی
ordinate حور افقی
horizontal سطح افقی
yardarm بازوی افقی
landscape orientation تمایل افقی
horizontal wedge کولاس افقی
horizontal taping مساحی افقی
straight افقی بطورسرراست
transom الت افقی
trunnion پاشنه افقی
trunnion مفصل افقی
jack arch طاق افقی
horizontal integration ادغام افقی
horizontal cornice رخ بام افقی
horizontal growth رشد افقی
horizontal disparity ناهمخوانی افقی
horizontal crossbar میله افقی
transverse plane صفحه افقی
horizontal polarization قطبش افقی
horizontal combination ترکیب افقی
horizontal candlepower شمع افقی
horizontal boring سوراخکاری افقی
horizontal hook قلاب افقی
horizontal integration تمرکز افقی
abscissa محور افقی
abscissa بعد افقی
horizontal mobility تحرک افقی
horizontal loading کولاس افقی
cross-beam تیر افقی
brise-soleil کرکره افقی
horizontal plane صفحه افقی
brise-soleil پرده افقی
horizontal integration انضمام افقی
crosscut saw اره افقی بر
horizontal pump پمپ افقی
cross beam تیر افقی
cross head تیر افقی
cross hatch هاشور افقی
horizontally بطور افقی
tier ردیف افقی
cross level افقی کردن
horizontal section برش افقی
horizontal scrolling حرکت افقی
tiers ردیف افقی
X coordinate مختصات بردار افقی
dragon-tie تیر افقی گوشه ها
roof tree کش دیرک افقی چادر
x axis بردار افقی گراف
cross grinder شاه تیر افقی
common roof تیرچه افقی خرپا
horizontal arch element حلقه افقی قوس
transverse abduction دور کردن افقی
horizontal labor mobility تحرک افقی کارگر
ridge pole کش دیرک افقی چادر
elevator مکان افقی متحرک
surge حرکات افقی اب دریا
surged حرکات افقی اب دریا
surges حرکات افقی اب دریا
cross level حباب تراز افقی
spar ستون افقی [کشتی]
boom ستون افقی [کشتی]
transom الت افقی کمرکش
transverse adduction نزدیک کردن افقی
horizon system of coordinates دستگاه مختصات افقی
elevators مکان افقی متحرک
advection جابجایی افقی هوا
lateralrelationship نسبت در خط افقی از پهلو
lateral واقع درخط افقی
horizontal shearing stress تنش برش افقی
horizontal loom دار افقی [قالی]
grand piano پیانوی بزرگ و افقی
vertical loom دار افقی [قالی]
grand pianos پیانوی بزرگ و افقی
laterad واقع درخط افقی
bars میله افقی در پرش
crossbar تیرک افقی دروازه
x plates صفحات انحراف افقی
horizontal synchronizing همزمان ساز افقی
mean horizontal candlepower شمع افقی متوسط
crossbars تیرک افقی دروازه
breastsummer تیر افقی سردر
horizontal stabilizer مکان افقی ثابت
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
horizontal social mobility تحرک افقی اجتماعی
bar میله افقی در پرش
horizontal phase control تنظیم فاز افقی
continuous strip imagery عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
scan یکی ازخط وط افقی فسفری
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
crosspiece قسمت افقی وعرضی هر چیزی
racing dive شیرجه افقی دراغاز مسابقه
foward speed همنه سرعت در صفحه افقی
bars چوب افقی بالای مانع
booms تیر افقی وصل به بادبان
booming تیر افقی وصل به بادبان
boomed تیر افقی وصل به بادبان
boom تیر افقی وصل به بادبان
bar چوب افقی بالای مانع
wale تیر افقی انتخاب کردن
scanned یکی ازخط وط افقی فسفری
yard بازوی افقی دکل ناو
yards بازوی افقی دکل ناو
windowsill قسمت افقی لبه پنجره
western roll غلطیدن افقی از روی میله
crossbars چوب افقی بالای مانع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com