English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
Other Matches
There was a run on the banks . مردم سرمایه هایشان را از بانکها بیرون می کشند
centrum مرکز بدن مهره داران
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
empire city نیویورک
New York City نیویورک
knickerbocker اهل نیویورک
Both paris and New Yourk . هم پاریس هم نیویورک
knickrtbocker اهل نیویورک
london in size پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
BACS سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
secure electronic transactions استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
bankers automated clearance system سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
tammany انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
centrifugal با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
financier سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
the faithful ایمان داران
farmers مزرعه داران
arthropoda بند داران
moneyed interest پول داران
men of property ملک داران
ctenophora شانه داران
vertebrata مهره داران
proboscidean or ian خرطوم داران
ctenophore شانه داران
joint tenants اجاره داران مشترک
thallophyte از جنس ریسه داران
euciliate مژه داران حقیقی
riflecorps تفنگ داران داوطلب
intervertebral بین مهره داران
upstate وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
naris سوراخ بینی مهره داران
class q allotment کسورات حق مسکن درجه داران
proboscidian وابسته بخرطوم داران عاجدار
troop housing کوی درجه داران یا افراد
proboscidean وابسته بخرطوم داران عاجدار
center mark علامت مرکز نشانه مرکز
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
toes انگشت پای مهره داران جای پا
toe انگشت پای مهره داران جای پا
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
ctenophoran وابسته بشانه داران جانور شانه دار
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
stalag بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
reefers لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefer لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
whole blood center مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
leet دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
micronucleus یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
capital سرمایه
turn over سرمایه
asset سرمایه
equity سرمایه
funded سرمایه
equities سرمایه
fund سرمایه
capital intensive سرمایه بر
finance سرمایه گذاری
usance سود سرمایه
financing سرمایه گذاری
financed سرمایه گذاری
disinvestment اتلاف سرمایه
finances سرمایه گذاری
investments سرمایه گذاری
disinvestment کاهش سرمایه
operating capital سرمایه در گردش
capitalism سرمایه گرایی
enterprises سرمایه گذاری
enterprise سرمایه گذاری
transfer of capital انتقال سرمایه
investment سرمایه گذاری
unfunded بدون سرمایه
trading capital سرمایه در گردش
replacement capital سرمایه جانشینی
capitalism سرمایه داری
cash capital سرمایه نقدی
capital loss زیان سرمایه
capital liability بدهی سرمایه
replacement capital سرمایه جایگزینی
capital levy مالیات بر سرمایه
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
capital intensive سرمایه طلب
capital inflow ورود سرمایه
capital in cash سرمایه نقدی
capital fund وجوه سرمایه
capital formation تشکیل سرمایه
capital flow انتقال سرمایه
capital flow جریان سرمایه
capital flight فرار سرمایه
capital exports صادرات سرمایه
capital depreciation استهلاک سرمایه
capital creation ایجاد سرمایه
capital market بازار سرمایه
capital movement حرکت سرمایه
capitalization سرمایه سازی
capitalization سرمایه گذاری
capital value ارزش سرمایه
capital turnover گردش سرمایه
capital transfers انتقالات سرمایه
capital theory نظریه سرمایه
capital tax مالیات بر سرمایه
capital structure بنیان سرمایه
capital structure ساخت سرمایه
capital stock حجم سرمایه
capital reserve اندوخته سرمایه
capital reserve ذخیره سرمایه
capital requirement نیاز سرمایه
capital paid in ذخیره سرمایه
out flow of capital خروج سرمایه
capital outflow خروج سرمایه
cost of capital هزینه سرمایه
capital cost هزینه سرمایه
return of capital بازده سرمایه
return on capital بازدهی سرمایه
capital stock موجودی سرمایه
anti capitalist ضد سرمایه داری
an idel capital سرمایه بیکار
accumulation of capital انباشت سرمایه
accumulation of capital تراکم سرمایه
accumulated capital سرمایه متراکم
physical capital سرمایه غیرپولی
physical capital سرمایه فیزیکی
circulating capital سرمایه در جریان
circulating capital سرمایه در گردش
circulation capital سرمایه در گردش
trust fund سرمایه امانی
social capital سرمایه اجتماعی
consolidated fund سرمایه ذخیره
constant capital سرمایه ثابت
reserve fund سرمایه احتیاطی
capital consumption مصرف سرمایه
capital consuming سرمایه طلب
capital construction ساختمان سرمایه
capital constraint محدودیت سرمایه
capital coefficient ضریب سرمایه
capital charges هزینههای سرمایه
capital building سرمایه سازی
capital augmenting سرمایه افزا
capital asset سرمایه ثابت
capital appropiation تخصیص سرمایه
capital agglomeration تجمع سرمایه
capital accumulation تراکم سرمایه
capital accumulation انباشت سرمایه
capital account حساب سرمایه
real capital سرمایه واقعی
bankroll سرمایه بانک
quantity of capital مقدار سرمایه
consumer capital سرمایه مصرفی
mobility of capital تحرک سرمایه
investor سرمایه گذار
fund موجودی سرمایه
funded موجودی سرمایه
fixed capital سرمایه ثابت
money capital سرمایه پولی
national capital سرمایه ملی
yield of capital بازده سرمایه
equity investment مشارکت در سرمایه
working capacity سرمایه جاری
working asset سرمایه کار
investors سرمایه گذار
fixed property سرمایه ثابت
tycoon سرمایه گذارمهم
working capital سرمایه در گردش
tycoons سرمایه گذارمهم
capital gains سود سرمایه
fluid capital سرمایه متحرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com