Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
provision center	مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
Other Matches
defense subsistence supply center	مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
medical assemblage	مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal	با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
center mark	علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center	مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central	مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
supply route	خط تدارکات راه اماد
principal	قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principals	قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
off the shelf	تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
routing identifier	نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
issue priority	تقدم توزیع اماد
distribution point	نقطه توزیع اماد
distribution	جدول توزیع اماد
distribution area	منطقه توزیع اماد
distributions	جدول توزیع اماد
intransit stock	اماد در حال حرکت یا جریان در سیستم توزیع
meddles	مرکز
stations	مرکز
stationed	مرکز
station	مرکز
centred	مرکز
acentric	بی مرکز
center	مرکز
concentric	هم مرکز
center line	خط مرکز
centre	مرکز
centered	مرکز
centers	مرکز
omphalos	مرکز
meddle	مرکز
centre forward	مرکز
meddled	مرکز
intermediate exchange	مرکز
isocentre	هم مرکز
middles	مرکز
heart	مرکز
middle	مرکز
hearts	مرکز
resupply	تجدید اماد تجدید تدارکات
eccentricities	دوری از مرکز
signal center	مرکز پیام
signal center	مرکز مخابرات
sleep center	مرکز خواب
eccentrics	گریزنده از مرکز
eccentrics	هم مرکز نبودن
sodom	مرکز فساد
speech center	مرکز گویایی
active center	مرکز فعال
acentric	خارج از مرکز
eccentrics	خارج از مرکز
abaxile	خارج از مرکز
aerodynamic center	مرکز ایرودینامیکی
shopping center	مرکز فروش
sensorium	مرکز احساس
provision center	مرکز توشه
regional center	مرکز منطقهای
nerve centres	مرکز فرمان
reserve center	مرکز احتیاط
respiratory center	مرکز تنفسی
hive	مرکز تجمع
eccentric	گریزنده از مرکز
eccentric	خارج از مرکز
rhinencephalon	مرکز شامه
eccentric	هم مرکز نبودن
profit centre	مرکز سود
school center	مرکز اموزش
training center	مرکز اموزش
eccentricities	خروج از مرکز
intermediate office	مرکز میانی
emporiums	مرکز بازرگانی
emporium	مرکز بازرگانی
emporia	مرکز بازرگانی
headquarters	مرکز فرماندهی
point	محل مرکز
point	مرکز راس حد
wheel center	مرکز چرخ
urban centre of a community	مرکز شهرک
telephore e.	مرکز تلفن
theocentric	خدا مرکز
switchboard	مرکز تلفن
toll exchange	مرکز تلفن
cf	مرکز زمین
seat	مرکز مقر
eccentricity	دوری از مرکز
bull's-eyes	مرکز هدف
bull's eye	مرکز هدف
eccentricity	خروج از مرکز
radio centeral	مرکز بی سیم
subcentral	نزدیک مرکز
health centre	مرکز سلامتی
subscriber's station	مرکز مشترک
cf	بازیکن مرکز
surrending the centre	تفویض مرکز
seats	مرکز مقر
seated	مرکز مقر
switchboards	مرکز تلفن
central control panel	مرکز کنترل
centripetal	مرکز گرا
centroid	مرکز جرم
centroid	مرکز ثقل
centroid	شبه مرکز
kuk kiwo	مرکز تکواندو
chiral center	مرکز کایرال
civic centre	مرکز شهر
inversion center	مرکز وارونگی
coaxial cable	کابل هم مرکز
centripetal	مایل به مرکز
centrifugal	گریز از مرکز
central office	مرکز تلفن
central tendency	تمایل به مرکز
local center	مرکز محلی
centre of activities	مرکز عملیات
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
centre of pressure	مرکز فشار
centrifugal	گریزنده از مرکز
centrifugal	فرار از مرکز
centrifugal	مرکز گریز
coaxial cable	سیم هم مرکز
communication center	مرکز مخابرات
fluid centre	مرکز سیال
cryptocenter	مرکز رمز
data center	مرکز داده ها
data center	مرکز داده
feeding center	مرکز تغذیه
epicenter	مرکز زلزله
education center	مرکز اموزش
documentation center	مرکز اسناد
county seat	مرکز بخشداری
cost center	مرکز هزینه زا
computing center	مرکز محاسبات
concentric cable	کابل هم مرکز
concentrically	باداشتن یک مرکز
information center	مرکز اطلاعات
induction station	مرکز پذیرش
contrifuge	گریز از مرکز
height of centers	ارتفاع مرکز
head quarters	مرکز فرماندهی
diffracting center	مرکز پراشنده
primary center	مرکز اولیه
mid channel	مرکز کانال
brain center	مرکز مغزی
message center	مرکز پیام
mass concrete	مرکز جرم
mart	مرکز بازرگانی
burst center	مرکز ترکش
burst center	مرکز گلوله
manual exchange	مرکز دستی
computer center	مرکز کامپیوتر
body centered cubic	مکعب مرکز پر
primary center	مرکز عمده
pivot point	مرکز چرخش
outskirt	دور از مرکز
operation center	مرکز عملیات
battery center	مرکز اتشبار
off center	خارج از مرکز
nerve center	مرکز عصبی
caoxial cable	سیم هم مرکز
main office	مرکز اصلی
center of mass	مرکز جرم
center of pressure	مرکز فشار
center of resistance	مرکز مقاومت
center of symmerty	مرکز تقارن
symmerty center	مرکز تقارن
center punch	مرکز سوراخ
center punch	مرکز منگنه
center sleeve	مرکز مجوف
center web	مرکز چرخ
center of mass	مرکز هدف
center of lift	مرکز برا
main exchange	مرکز اصلی
center drill	مته مرکز
center gage	مرکز سنج
center mark	مرکز سوراخ
center of dispersion	مرکز پراکندگی
center of distribution	مرکز پخش
center of gravity	مرکز ثقل
central city	مرکز شهر
centralism	مرکز گرایی
carpooling center [American E]	مرکز همسفری
outlying	دور از مرکز
police stations	مرکز پلیس
police station	مرکز پلیس
centrifuge	گریختن از مرکز
centrifuge	مرکز گریز
centrifuges	گریختن از مرکز
exchanging	مرکز مبادله
exchanges	مرکز مبادله
exchanged	مرکز مبادله
exchange	مرکز مبادله
focussing	قطب مرکز
focusses	قطب مرکز
telephone exchange	مرکز تلفن
factory	مرکز تولید
centralists	مرکز گرای
centralist	مرکز گرای
factories	مرکز تولید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com