Dictiornary-Farsi | مرکز ترکش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
burst center	مرکز ترکش


Search result with all words

center of burst	مرکز ترکش گلوله
center of impact	مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
Other Matches

high airburst	ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
low airburst	ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
medical assemblage	مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal	با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center	مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark	علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center	مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
splinter	ترکش
splintered	ترکش
splintering	ترکش
splinters	ترکش
quiver	ترکش
quivering	ترکش
quivered	ترکش
detonation	ترکش
detonations	ترکش
burst	ترکش
splash	ترکش
quivers	ترکش
splashing	ترکش
bursts	ترکش
blasts	ترکش
blast	ترکش
splashes	ترکش
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central	مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aerial burst	ترکش هوایی
air burst	ترکش هوایی
height of burst	ارتفاع ترکش
burst wave	موج ترکش
blasting machine	دستگاه ترکش
burst range	مسافت ترکش
burst range	برد ترکش
sonic boom	ترکش اوا
surface burst	ترکش سطحی
impact action	عمل ترکش
impact burst	ترکش ضربتی
impact burst	ترکش سطحی
types of burst	نوع ترکش
high burst	ترکش بالا
ricochet burst	ترکش کمانهای
hight of burst	ارتفاع ترکش
sonic booms	ترکش اوا
graze burst	ترکش زمینی
weapon debries	بقایای ترکش اتمی
crater	چاله ترکش گلوله ها
exoatmosphere	ترکش فوق جوی
atomic underground burst	ترکش زیرزمینی اتمی
atomic air burst	ترکش هوایی اتمی
impact point	نقطه ترکش گلوله
air adjustment	تنظیم ترکش هوایی
impact	اثر ترکش انفجار
exoatmosphere	ترکش اتمی بالای جو
impacts	اثر ترکش انفجار
craters	چاله ترکش گلوله ها
splinterproof	سنگر ضد ترکش گلوله
airburst ranging	تنظیم ترکش هوایی
graze burst	ترکش روی زمین
desired ground zone	نقطه ترکش اتمی مطلوب
impact action	عمل انفجار نیروی ترکش
burst interval	فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
explosion	ترکش منفجر کردن ترکیدن
graze sensitive	ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
doubtful	ترکش مشکوک مورد تردید
impact pressure	نیروی اصابت فشار ترکش
surface burst	ترکش روی سطح زمین
explosions	ترکش منفجر کردن ترکیدن
flash burn	سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burns	سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
kopfring	حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
base surge	ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
hard base	سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard missile base	سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
To play ones last card	آخرین تیر ترکش رارها کردن
troop safety	حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
flash blindness	کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
variations	اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variation	اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
splash scale	طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
triple point	نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
sensing	تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
muzzle burst	ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
acentric	بی مرکز
centre forward	مرکز
center	مرکز
omphalos	مرکز
center line	خط مرکز
meddles	مرکز
middle	مرکز
centers	مرکز
stationed	مرکز
meddle	مرکز
isocentre	هم مرکز
middles	مرکز
stations	مرکز
station	مرکز
intermediate exchange	مرکز
centered	مرکز
heart	مرکز
centre	مرکز
hearts	مرکز
centred	مرکز
concentric	هم مرکز
meddled	مرکز
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
computing center	مرکز محاسبات
brain center	مرکز مغزی
body centered cubic	مکعب مرکز پر
concentric cable	کابل هم مرکز
education center	مرکز اموزش
concentrically	باداشتن یک مرکز
bull's eye	مرکز هدف
contrifuge	گریز از مرکز
documentation center	مرکز اسناد
diffracting center	مرکز پراشنده
message center	مرکز پیام
aerodynamic center	مرکز ایرودینامیکی
data center	مرکز داده ها
main exchange	مرکز اصلی
main office	مرکز اصلی
manual exchange	مرکز دستی
mart	مرکز بازرگانی
data center	مرکز داده
cryptocenter	مرکز رمز
acentric	خارج از مرکز
height of centers	ارتفاع مرکز
battery center	مرکز اتشبار
bull's-eyes	مرکز هدف
kuk kiwo	مرکز تکواندو
abaxile	خارج از مرکز
local center	مرکز محلی
cost center	مرکز هزینه زا
county seat	مرکز بخشداری
active center	مرکز فعال
mid channel	مرکز کانال
mass concrete	مرکز جرم
fluid centre	مرکز سیال
central tendency	تمایل به مرکز
centroid	شبه مرکز
central office	مرکز تلفن
central control panel	مرکز کنترل
central city	مرکز شهر
center of dispersion	مرکز پراکندگی
center web	مرکز چرخ
center sleeve	مرکز مجوف
center punch	مرکز منگنه
center punch	مرکز سوراخ
symmerty center	مرکز تقارن
centroid	مرکز ثقل
centroid	مرکز جرم
centripetal	مایل به مرکز
centripetal	مرکز گرا
head quarters	مرکز فرماندهی
centrifugal	گریز از مرکز
centrifugal	مرکز گریز
centrifugal	فرار از مرکز
centrifugal	گریزنده از مرکز
centre of pressure	مرکز فشار
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
centre of activities	مرکز عملیات
feeding center	مرکز تغذیه
center of symmerty	مرکز تقارن
center of pressure	مرکز فشار
chiral center	مرکز کایرال
center gage	مرکز سنج
center drill	مته مرکز
intermediate office	مرکز میانی
inversion center	مرکز وارونگی
caoxial cable	سیم هم مرکز
center of mass	مرکز جرم
coaxial cable	سیم هم مرکز
epicenter	مرکز زلزله
communication center	مرکز مخابرات
computer center	مرکز کامپیوتر
burst center	مرکز گلوله
center mark	مرکز سوراخ
center of resistance	مرکز مقاومت
center of mass	مرکز هدف
center of lift	مرکز برا
induction station	مرکز پذیرش
civic centre	مرکز شهر
center of gravity	مرکز ثقل
center of distribution	مرکز پخش
coaxial cable	کابل هم مرکز
information center	مرکز اطلاعات
eccentrics	خارج از مرکز
toll exchange	مرکز تلفن
centralists	مرکز گرای
centralist	مرکز گرای
urban centre of a community	مرکز شهرک
telephone exchanges	مرکز تلفن
wheel center	مرکز چرخ
cf	مرکز زمین
police stations	مرکز پلیس
police station	مرکز پلیس
cf	بازیکن مرکز
health centre	مرکز سلامتی
theocentric	خدا مرکز

burst center

مرکز ترکش