Dictiornary-Farsi | مرکز تقارن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
center of symmerty	مرکز تقارن
symmerty center	مرکز تقارن


Other Matches

medical assemblage	مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal	با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center	مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark	علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center	مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
polarity	تقارن
symmetrization	تقارن
isochronism	تقارن
simultaneeity	تقارن
parallelism	تقارن
symmetry	تقارن
synchronization	تقارن
polarities	تقارن
synmetry	تقارن
axis of symmetry	محور تقارن
plane of symmetry	سطح تقارن
asymmetric substance	جسم بی تقارن
asymmetric system	دستگاه بی تقارن
mirror symmerty	تقارن ایینهای
asymmetric top	فرفرهای بی تقارن
asymmetric carbon	کربن بی تقارن
asymmetrical conductivity	برقرسانایی بی تقارن
axis of symmery	محور تقارن
plane of symmetry	صفحه تقارن
impedance balancing	تقارن امپدانس
symmetry axis	محور تقارن
asymmetry	عدم تقارن
isodimorphism	تقارن دو شکلی
asymmetric molecule	مولکول بی تقارن
point of symmetry	نقطه تقارن
transational symmerty	تقارن انتقالی
symmetry element	عنصر تقارن
symmetry lines	خطوط تقارن
symmetry group	گروه تقارن
zygomorphic	دارای تقارن
symmetry number	عدد تقارن
symmetry operation	عمل تقارن
geometrical <adj.>	تقارن در طرح
symmetry plane	صفحه تقارن
synchrony	انطباق تقارن
rotational symmetry	تقارن چرخشی
symmetry point	نقطه تقارن
skewness	عدم تقارن
pseudosymmetry	شبه تقارن
Symmetry	تقارن [ریاضی]
battery control central	مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
axial rotation symmerty	تقارن چرخشی محوری
time average symmetry	تقارن میانگین زمانی
positive skewness	عدم تقارن مثبت
eurythmy	هم اهنگی و تقارن ساختمان
actinomorphous	دارای تقارن شعاعی
actinomorphic	دارای تقارن شعاعی
alternating axis of symmerty	محور تقارن متناوب
isochronism	ایجاد تقارن همزمانی
blemish [mistake]	عدم تقارن در بافت
conservation of orbital symmerty	بقای تقارن اوربیتال
plane of mirror symmetry	صفحه تقارن اینهای
mirror plane of symmetry	صفحه تقارن اینهای
simple axis of symmetry	محور ساده تقارن
eurhythmy	هم اهنگی و تقارن ساختمان
asymmetric local deformation	تغییر شکل موضعی بی تقارن
anomalous weave	بی نظمی و عدم تقارن در بافت
anomal design	طرح شلوغ و بدون تقارن
parametron	عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
axis	محور تقارن مهره اسه
incommensurability	عدم تقارن سنجش ناپذیری
symmetry allowed reaction	واکنش مجاز از لحاظ تقارن
isodimorphism	تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
counter vailing power	تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
angle og sideship	زاویه بین صفحات تقارن وجهت حرکت
move of pattern	[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
centre forward	مرکز
meddled	مرکز
meddles	مرکز
omphalos	مرکز
intermediate exchange	مرکز
center	مرکز
center line	خط مرکز
middle	مرکز
middles	مرکز
acentric	بی مرکز
isocentre	هم مرکز
meddle	مرکز
centred	مرکز
stationed	مرکز
station	مرکز
centre	مرکز
heart	مرکز
hearts	مرکز
concentric	هم مرکز
stations	مرکز
centered	مرکز
centers	مرکز
center sleeve	مرکز مجوف
center of gravity	مرکز ثقل
center web	مرکز چرخ
center of distribution	مرکز پخش
center of mass	مرکز هدف
bulls	مرکز هدف
kuk kiwo	مرکز تکواندو
center of resistance	مرکز مقاومت
coaxial cable	کابل هم مرکز
bull	مرکز هدف
center of pressure	مرکز فشار
center of mass	مرکز جرم
center of lift	مرکز برا
center punch	مرکز سوراخ
center punch	مرکز منگنه
main office	مرکز اصلی
center of dispersion	مرکز پراکندگی
local center	مرکز محلی
centrifuges	مرکز گریز
message center	مرکز پیام
burst center	مرکز گلوله
burst center	مرکز ترکش
brain center	مرکز مغزی
body centered cubic	مکعب مرکز پر
mid channel	مرکز کانال
centrifuges	گریختن از مرکز
battery center	مرکز اتشبار
centrifuge	مرکز گریز
mass concrete	مرکز جرم
telephone exchange	مرکز تلفن
center mark	مرکز سوراخ
center gage	مرکز سنج
main exchange	مرکز اصلی
center drill	مته مرکز
manual exchange	مرکز دستی
centre of activities	مرکز عملیات
mart	مرکز بازرگانی
telephone exchanges	مرکز تلفن
centrifuge	گریختن از مرکز
documentation center	مرکز اسناد
contrifuge	گریز از مرکز
exchanges	مرکز مبادله
police stations	مرکز پلیس
concentrically	باداشتن یک مرکز
concentric cable	کابل هم مرکز
computing center	مرکز محاسبات
feeding center	مرکز تغذیه
computer center	مرکز کامپیوتر
communication center	مرکز مخابرات
telephore e.	مرکز تلفن
coaxial cable	سیم هم مرکز
wheel center	مرکز چرخ
theocentric	خدا مرکز
exchanging	مرکز مبادله
education center	مرکز اموزش
urban centre of a community	مرکز شهرک
diffracting center	مرکز پراشنده
epicenter	مرکز زلزله
toll exchange	مرکز تلفن
data center	مرکز داده
data center	مرکز داده ها
cryptocenter	مرکز رمز
county seat	مرکز بخشداری
police station	مرکز پلیس
cost center	مرکز هزینه زا
exchanged	مرکز مبادله
fluid centre	مرکز سیال
civic centre	مرکز شهر
centrifugal	مرکز گریز
centrifugal	فرار از مرکز
centrifugal	گریزنده از مرکز
centre of pressure	مرکز فشار
information center	مرکز اطلاعات
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
central tendency	تمایل به مرکز
intermediate office	مرکز میانی
central office	مرکز تلفن
health centre	مرکز سلامتی
inversion center	مرکز وارونگی
central control panel	مرکز کنترل
centrifugal	گریز از مرکز
centralism	مرکز گرایی
induction station	مرکز پذیرش
cf	مرکز زمین
chiral center	مرکز کایرال
cf	بازیکن مرکز
head quarters	مرکز فرماندهی
centroid	شبه مرکز
centroid	مرکز ثقل
centroid	مرکز جرم
centripetal	مرکز گرا
centripetal	مایل به مرکز
height of centers	ارتفاع مرکز
exchange	مرکز مبادله
surrending the centre	تفویض مرکز
central city	مرکز شهر
profit centre	مرکز سود
sodom	مرکز فساد
signal center	مرکز پیام
switchboard	مرکز تلفن
signal center	مرکز مخابرات
reserve center	مرکز احتیاط
regional center	مرکز منطقهای
radio centeral	مرکز بی سیم