Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
target information center
مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
Other Matches
information center
مرکز جمع اوری اطلاعات
information bureau
مرکز جمع اوری اطلاعات
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
surveyed
جمع اوری اطلاعات
intelligence collection
جمع اوری اطلاعات
surveys
جمع اوری اطلاعات
survey
جمع اوری اطلاعات
intelligence collection
طرح جمع اوری اطلاعات
compilations
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
compilation
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
interview
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
intelligence department
ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
interviews
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
acoustical intelligence
اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
information center
مرکز اطلاعات
combat information center
مرکز اطلاعات رزمی
information processing center
مرکز پردازش اطلاعات
target information center
مرکز اطلاعات هدف
target dossiers
پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
central air data
مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
Central Intelligence Agency
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
survey information center
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
ncic
Center Information NationalCrime مرکز ملی اطلاعات تبه کاری
proteranthy
گل اوری قبل از برگ اوری
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
schedule of targets
برنامه هدفها
group of targets
گروه هدفها
target overlay
کالک هدفها
target dossiers
پرونده هدفها
target list
لیست هدفها
list of targets
لیست هدفها
target system
سیستم هدفها
program of targets
برنامه هدفها
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
acoustical surveillance
اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
burn through range
مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
trap
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
target offset methode
روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
radio range
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
weapon selector
مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
ideology
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
clock method
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
competition
هم اوری
reproductions
هم اوری
reproduction
هم اوری
supplementation
هم اوری
competitions
هم اوری
rivalries
هم اوری
rivalry
هم اوری
supplementation
پس اوری
exemplification
مثال اوری
exemplification
نمونه اوری
harassment
بستوه اوری
innovated
نو اوری کردن
assemblages
جمع اوری
reproductivity
استعداد هم اوری
food gathering
خوراک اوری
justification
دلیل اوری
justifications
دلیل اوری
assemblage
جمع اوری
stigmatism
ننگ اوری
innovates
نو اوری کردن
innovating
نو اوری کردن
symbolization
نماد اوری
accumulations
جمع اوری
accumulation
جمع اوری
productiveness
بار اوری
malignancy
زیان اوری
procurement
بدست اوری
lethality
مرگ اوری
perniciousness
زیان اوری
sporogony
هاگ اوری
boring
ملال اوری
enucleation
مغزبیرون اوری
prosaicness
کسالت اوری
obtainment
بدست اوری
childbearing
بچه اوری
innovate
نو اوری کردن
gathering
گرد اوری
gatherings
گرد اوری
odontiasis
دندان در اوری
staging
برصحنه اوری
resuscitation
بهوش اوری
salivation
بزاق اوری
collection
جمع اوری
nauseousness
تهوع اوری
titillation
غلغلک اوری
collections
جمع اوری
ingathering
فراهم اوری
radar tracking
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
recover
جمع اوری یکان
collect
جمع اوری کردن
production
عمل اوری ساخت
masses
جمع اوری کردن
culler
جمع اوری کننده
antagonism
هم اوری اصل مخالف
recovering
جمع اوری یکان
codification
گرد اوری قوانین
recovers
جمع اوری کردن
to put in mind
یاد اوری کردن
productions
عمل اوری ساخت
massing
جمع اوری کردن
conglobation
گردشدگی- گرد اوری
recovers
جمع اوری یکان
recovering
جمع اوری کردن
collection plan
طرح جمع اوری
collecting point
نقطه جمع اوری
to round up
جمع اوری کردن
recover
جمع اوری کردن
fruition
تمتع میوه اوری
to get in
جمع اوری کردن
mass
جمع اوری کردن
compile
جمع اوری کردن
round on
جمع اوری کردن
compiles
جمع اوری کردن
muster
جمع اوری کردن
compiling
جمع اوری کردن
mustered
جمع اوری کردن
mustering
جمع اوری کردن
to beat up for
جمع اوری کردن
marshalling
جمع اوری کردن
assemblages
جمع اوری اماد
assemblage
جمع اوری اماد
collects
جمع اوری کردن
reflorescence
غنچه اوری مجدد
seed
اولاد تخم اوری
tax collection
جمع اوری مالیات
cull
جمع اوری کردن
culling
جمع اوری کردن
culls
جمع اوری کردن
stypticity
بند اوری خون
collecting
جمع اوری کردن
innovation
چیز تازه نو اوری
capitalization
جمع اوری سرمایه
innovations
چیز تازه نو اوری
capacitance
قدرت جمع اوری
compiled
جمع اوری کردن
stemless
فاقداستعداد ساقه اوری
seeds
اولاد تخم اوری
musters
جمع اوری کردن
cumulation
جمع اوری انباشتگی
data gathering
جمع اوری داده ها
raking
جمع اوری کردن
inspissation
قوام اوری سفتی
collections
جمع اوری اخبار
deposit collection
جمع اوری سرمایه
collection
جمع اوری کردن
exogamy
برون زاد اوری
rakes
جمع اوری کردن
rake
جمع اوری کردن
outbreeding
برون زاد اوری
herborization
جمع اوری گیاه
culled
جمع اوری کردن
data collection
جمع اوری داده ها
data gathering
گرد اوری داده ها
paragraph assembly
جمع اوری پاراگراف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com