English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
center mark مرکز سوراخ
center punch مرکز سوراخ
Search result with all words
centered محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centers محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centred محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
center سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
hole center distance فاصله مرکز سوراخ
Other Matches
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
provision center مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
center mark علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
whole blood center مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block قالب سوراخ سوراخ
millepore مرجان سوراخ سوراخ
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles سوراخ سوراخ کردن
grid دریچه سوراخ سوراخ
riddle سوراخ سوراخ کردن
grids دریچه سوراخ سوراخ
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
stationed مرکز
center line خط مرکز
station مرکز
intermediate exchange مرکز
centre مرکز
meddles مرکز
centered مرکز
meddle مرکز
concentric هم مرکز
centers مرکز
meddled مرکز
center مرکز
hearts مرکز
centred مرکز
heart مرکز
centre forward مرکز
omphalos مرکز
isocentre هم مرکز
stations مرکز
middle مرکز
acentric بی مرکز
middles مرکز
radio centeral مرکز بی سیم
point مرکز راس حد
switchboard مرکز تلفن
sleep center مرکز خواب
provision center مرکز توشه
switchboards مرکز تلفن
diffracting center مرکز پراشنده
signal center مرکز مخابرات
training center مرکز اموزش
school center مرکز اموزش
sensorium مرکز احساس
rhinencephalon مرکز شامه
regional center مرکز منطقهای
respiratory center مرکز تنفسی
signal center مرکز پیام
reserve center مرکز احتیاط
shopping center مرکز فروش
point محل مرکز
sodom مرکز فساد
subscriber's station مرکز مشترک
surrending the centre تفویض مرکز
hive مرکز تجمع
nerve centres مرکز فرمان
nerve centre مرکز فرمان
telephore e. مرکز تلفن
centre of mass مرکز ثقل
centre of gravity مرکز ثقل
theocentric خدا مرکز
computer center مرکز کامپیوتر
toll exchange مرکز تلفن
urban centre of a community مرکز شهرک
centralists مرکز گرای
centralist مرکز گرای
eccentric گریزنده از مرکز
eccentric خارج از مرکز
eccentric هم مرکز نبودن
speech center مرکز گویایی
civic centre مرکز شهر
subcentral نزدیک مرکز
centres of gravity مرکز ثقل
eccentricity دوری از مرکز
eccentricities خروج از مرکز
eccentricities دوری از مرکز
eccentrics هم مرکز نبودن
eccentrics خارج از مرکز
eccentrics گریزنده از مرکز
eccentricity خروج از مرکز
profit centre مرکز سود
center of resistance مرکز مقاومت
centrifugal گریزنده از مرکز
centrifugal فرار از مرکز
centrifugal مرکز گریز
centrifugal گریز از مرکز
centripetal مایل به مرکز
centripetal مرکز گرا
centroid مرکز جرم
centroid مرکز ثقل
centroid شبه مرکز
chiral center مرکز کایرال
centre of pressure مرکز فشار
centre of crest circle مرکز خمیدگی
center of symmerty مرکز تقارن
symmerty center مرکز تقارن
center punch مرکز منگنه
center sleeve مرکز مجوف
center web مرکز چرخ
central city مرکز شهر
central control panel مرکز کنترل
central office مرکز تلفن
central tendency تمایل به مرکز
centre of activities مرکز عملیات
inversion center مرکز وارونگی
coaxial cable کابل هم مرکز
data center مرکز داده ها
data center مرکز داده
induction station مرکز پذیرش
documentation center مرکز اسناد
education center مرکز اموزش
epicenter مرکز زلزله
feeding center مرکز تغذیه
fluid centre مرکز سیال
height of centers ارتفاع مرکز
information center مرکز اطلاعات
cryptocenter مرکز رمز
coaxial cable سیم هم مرکز
communication center مرکز مخابرات
computing center مرکز محاسبات
concentric cable کابل هم مرکز
concentrically باداشتن یک مرکز
intermediate office مرکز میانی
contrifuge گریز از مرکز
cost center مرکز هزینه زا
county seat مرکز بخشداری
head quarters مرکز فرماندهی
center of pressure مرکز فشار
primary center مرکز اولیه
seated مرکز مقر
seats مرکز مقر
bull's eye مرکز هدف
bull's-eyes مرکز هدف
nerve center مرکز عصبی
abaxile خارج از مرکز
acentric خارج از مرکز
active center مرکز فعال
aerodynamic center مرکز ایرودینامیکی
mid channel مرکز کانال
seat مرکز مقر
primary center مرکز عمده
pivot point مرکز چرخش
headquarters مرکز فرماندهی
emporia مرکز بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
outskirt دور از مرکز
operation center مرکز عملیات
off center خارج از مرکز
message center مرکز پیام
battery center مرکز اتشبار
center drill مته مرکز
kuk kiwo مرکز تکواندو
center gage مرکز سنج
center of dispersion مرکز پراکندگی
center of distribution مرکز پخش
center of gravity مرکز ثقل
center of lift مرکز برا
center of mass مرکز هدف
caoxial cable سیم هم مرکز
local center مرکز محلی
mass concrete مرکز جرم
body centered cubic مکعب مرکز پر
mart مرکز بازرگانی
manual exchange مرکز دستی
main office مرکز اصلی
main exchange مرکز اصلی
brain center مرکز مغزی
burst center مرکز ترکش
burst center مرکز گلوله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com