Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English
Persian
center of pressure
مرکز فشار
centre of pressure
مرکز فشار
Search result with all words
blade center of pressure
مرکز فشار تیغه
cebter of pressure moment
گشتاور مرکز فشار
center of pressure coefficient
ضریب مرکز فشار
centure of pressure travel
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
Other Matches
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
centre
مرکز
station
مرکز
acentric
بی مرکز
omphalos
مرکز
stationed
مرکز
intermediate exchange
مرکز
middles
مرکز
centred
مرکز
centers
مرکز
centered
مرکز
isocentre
هم مرکز
centre forward
مرکز
concentric
هم مرکز
middle
مرکز
meddle
مرکز
meddles
مرکز
center line
خط مرکز
center
مرکز
stations
مرکز
hearts
مرکز
heart
مرکز
meddled
مرکز
center gage
مرکز سنج
center drill
مته مرکز
battery center
مرکز اتشبار
centralist
مرکز گرای
sodom
مرکز فساد
center of symmerty
مرکز تقارن
center of resistance
مرکز مقاومت
center of mass
مرکز جرم
center of mass
مرکز هدف
center of lift
مرکز برا
education center
مرکز اموزش
center of gravity
مرکز ثقل
center of distribution
مرکز پخش
center of dispersion
مرکز پراکندگی
symmerty center
مرکز تقارن
inversion center
مرکز وارونگی
mass concrete
مرکز جرم
message center
مرکز پیام
burst center
مرکز گلوله
burst center
مرکز ترکش
off center
خارج از مرکز
mid channel
مرکز کانال
brain center
مرکز مغزی
body centered cubic
مکعب مرکز پر
nerve center
مرکز عصبی
telephone exchange
مرکز تلفن
manual exchange
مرکز دستی
outskirt
دور از مرکز
mart
مرکز بازرگانی
caoxial cable
سیم هم مرکز
operation center
مرکز عملیات
telephone exchanges
مرکز تلفن
nerve centre
مرکز فرمان
sleep center
مرکز خواب
school center
مرکز اموزش
seat
مرکز مقر
seated
مرکز مقر
seats
مرکز مقر
point
مرکز راس حد
point
محل مرکز
rhinencephalon
مرکز شامه
urban centre of a community
مرکز شهرک
bull's eye
مرکز هدف
bull's-eyes
مرکز هدف
respiratory center
مرکز تنفسی
reserve center
مرکز احتیاط
abaxile
خارج از مرکز
training center
مرکز اموزش
toll exchange
مرکز تلفن
theocentric
خدا مرکز
speech center
مرکز گویایی
signal center
مرکز پیام
signal center
مرکز مخابرات
shopping center
مرکز فروش
subcentral
نزدیک مرکز
subscriber's station
مرکز مشترک
surrending the centre
تفویض مرکز
switchboards
مرکز تلفن
switchboard
مرکز تلفن
headquarters
مرکز فرماندهی
emporia
مرکز بازرگانی
emporium
مرکز بازرگانی
telephore e.
مرکز تلفن
emporiums
مرکز بازرگانی
eccentricity
خروج از مرکز
acentric
خارج از مرکز
radio centeral
مرکز بی سیم
centres of gravity
مرکز ثقل
centre of mass
مرکز ثقل
centre of gravity
مرکز ثقل
active center
مرکز فعال
aerodynamic center
مرکز ایرودینامیکی
provision center
مرکز توشه
profit centre
مرکز سود
primary center
مرکز اولیه
primary center
مرکز عمده
health centre
مرکز سلامتی
sensorium
مرکز احساس
pivot point
مرکز چرخش
cf
بازیکن مرکز
nerve centres
مرکز فرمان
cf
مرکز زمین
eccentricity
دوری از مرکز
eccentricities
خروج از مرکز
eccentricities
دوری از مرکز
eccentrics
هم مرکز نبودن
eccentrics
خارج از مرکز
eccentrics
گریزنده از مرکز
eccentric
هم مرکز نبودن
eccentric
خارج از مرکز
eccentric
گریزنده از مرکز
wheel center
مرکز چرخ
regional center
مرکز منطقهای
hive
مرکز تجمع
centralists
مرکز گرای
center punch
مرکز سوراخ
focused
قطب مرکز
civic centre
مرکز شهر
focuses
قطب مرکز
coaxial cable
کابل هم مرکز
coaxial cable
سیم هم مرکز
focussed
قطب مرکز
communication center
مرکز مخابرات
contrifuge
گریز از مرکز
main exchange
مرکز اصلی
chiral center
مرکز کایرال
focus
قطب مرکز
centrifuge
گریختن از مرکز
epicenter
مرکز زلزله
outlying
دور از مرکز
centroid
شبه مرکز
factory
مرکز تولید
factories
مرکز تولید
computer center
مرکز کامپیوتر
pandemonium
مرکز دوزخ
computing center
مرکز محاسبات
concentric cable
کابل هم مرکز
documentation center
مرکز اسناد
induction station
مرکز پذیرش
cryptocenter
مرکز رمز
data center
مرکز داده ها
data center
مرکز داده
diffracting center
مرکز پراشنده
information center
مرکز اطلاعات
county seat
مرکز بخشداری
centralism
مرکز گرایی
cost center
مرکز هزینه زا
concentrically
باداشتن یک مرکز
focusses
قطب مرکز
local center
مرکز محلی
kuk kiwo
مرکز تکواندو
focussing
قطب مرکز
exchange
مرکز مبادله
exchanged
مرکز مبادله
exchanges
مرکز مبادله
exchanging
مرکز مبادله
intermediate office
مرکز میانی
carpooling center
[American E]
مرکز همسفری
centrifugal
فرار از مرکز
centrifugal
مرکز گریز
central control panel
مرکز کنترل
head quarters
مرکز فرماندهی
police stations
مرکز پلیس
center mark
مرکز سوراخ
height of centers
ارتفاع مرکز
centrifugal
گریزنده از مرکز
police station
مرکز پلیس
central office
مرکز تلفن
fluid centre
مرکز سیال
central tendency
تمایل به مرکز
main office
مرکز اصلی
feeding center
مرکز تغذیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com