Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
intermediate office
مرکز میانی
Search result with all words
midpoint
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
midpoints
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
center face off spot
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center ice spot
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
Other Matches
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
centrical
میانی
mediate
میانی
centric
میانی
midline
خط میانی
middle deck
پل میانی
mesial
میانی
mesal
میانی
mesail
میانی
mediums
میانی
medium
میانی
medial
میانی
mediated
میانی
mediates
میانی
mediating
میانی
center back
بک میانی
inmost
میانی
median
میانی
mesne
میانی
center land
خط میانی
innermost
میانی
intermediate fuse
فیوز میانی
intermediate oscillation
نوسان میانی
midpoint
نقطه میانی
mid
میانی وسطی
mid-
میانی وسطی
hogging
تنش میانی
intermediate anneal
التهاب میانی
intermediate link
حلقه میانی
median
سکوی میانی
intermediate
طبقه میانی
intermediate
عضو میانی
intermediate contact
کنتاکت میانی
intermediate layer
لایه میانی
intermediate distribution frame
مقسم میانی
intermediate image
تصویر میانی
intermediate field
میدان میانی
intermediate frequency
فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit
فرکانس میانی
interconnection
اتصال میانی
middles
میانی وسطی
midfield line
خط میانی زمین
center line
خط میانی زمین
central strip
نوار میانی
central reserve
سکوی میانی
meddle
میانی وسطی
meddled
میانی وسطی
center section
بال میانی
center stripe
خط میانی زمین
meddles
میانی وسطی
center circle
دایره میانی
cut splice
پیوند میانی
buffer
حافظه میانی
intermediate band
باند میانی
interband
باند میانی
i.f.
فرکانس میانی
halfback
بازیگرخط میانی
middle
میانی وسطی
halfback
بازیگر میانی
drop keel
تیغه میانی
dorsomedial
پشتی- میانی
center wing
بال میانی
intermediate phase
فاز میانی
middle fraction
جزء میانی
median income
درامد میانی
tympanum
گوش میانی
lower boom
بوم میانی
lower boom
تیرک میانی
middle part
قسمت میانی
tun dish throught
پاتیل میانی
mesencephalon
مغز میانی
midpoints
نقطه میانی
ridge rope
سیم میانی
neutral wire
سیم میانی
neutral conductor
سیم میانی
midsection
قطعه میانی
mid flap
فلپ میانی
middle ear
گوش میانی
middle insomnia
بیخوابی میانی
middle fraction
پاره میانی
intermediate zone
ناحیه ی میانی
interphase
فاز میانی
intermediate plate
صفحه میانی
intermediate points
جهات میانی
intermediate terminal
ترمینال میانی
middle layer
قشر میانی
intermediate transmitter
فرستنده میانی
center
نقط ه میانی چیزی
interceding
پادر میانی کردن
deepest
نقطه میانی سر پیچ
intercedes
پادر میانی کردن
deeper
نقطه میانی سر پیچ
interceded
پادر میانی کردن
intercede
پادر میانی کردن
midpoint rule
قاعده نقطه میانی
middle
منطقه میانی زمین
middle lintel in window
وادار میانی پنجره
cif
فرمت میانی معروف
deep
نقطه میانی سر پیچ
center back
بازیگر میانی خط عقب
vermis
قطعه میانی مخچه
central concrete membrane
پرده میانی بتنی
center ice circle
داره میانی زمین
steering wheel hub
قسمت میانی غربالک
bilge board
تخته میانی قایق
third ventricle
بطن میانی مغز
looms
قسمت میانی پارو
looming
قسمت میانی پارو
loomed
قسمت میانی پارو
media
پوشش میانی سرخرگ
medial layer
لایه میانی
[پزشکی]
rail
الت میانی در و پنجره
middles
منطقه میانی زمین
amidship
قسمت میانی قایق
dermis
غشاء میانی پوست
dorsomedial thalamus
تالاموس پشتی- میانی
intermediate transformer
مبدل یا ترانسفورماتور میانی
intermediate frequency sensitivity
حساسیت فرکانس میانی
interband telegraphy
تلگراف باند میانی
medium frequency motor
موتور با فرکانس میانی
centers
نقط ه میانی چیزی
intermediate frequency section
مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency breakdown
شکست فرکانس میانی
medice
قسمت میانی زمین
interjacent
میانی در میان افتاده
intermediate amplifier
تقویت کننده میانی
intermediate frequency amplification
تقویت فرکانس میانی
intermediate repeater
تقویت کننده میانی
intermediate aperiodic circuit
مدار میانی اپریودیک
centre
نقط ه میانی چیزی
intermediate frequency stage
طبقه ی فرکانس میانی
intermediate frequency transformer
مبدل فرکانس میانی
intermediate temperature
درجه حرارت میانی
loom
قسمت میانی پارو
flankerback
بازیگر میانی جناح
grounded neutral
سیم میانی زمین
half length illusion
خطای ادراکی میانی
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
intermediate roll stand
مقام نورد میانی
centred
نقط ه میانی چیزی
Somewhere in the darkness
جایی در میانی تاریکی
centered
نقط ه میانی چیزی
big man
بازیگر میانی بیس بال
inflammation of the middle ear
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
infection of the middle ear
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
king-pendant
[تیر عمودی در خرپای میانی]
middle ear inflammation
[MEI]
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
otitis media
[OM]
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
intermediate frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس میانی
seated
قسمت میانی زین اسب
seat
قسمت میانی زین اسب
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
seats
قسمت میانی زین اسب
mesoblast
لایه جرثومه میانی جنین
thalamic
ماده خاکستری مغز میانی
midgut
قسمت میانی مجرای هاضمه
image camera tube
لامپ تصویر میانی دوربین
interband recombination
ترکیب مجدد باند میانی
proxinal
نزدیک به تنه یا خط میانی بدن
drawman
مرد میانی برای رویارویی
mesocarp
قشر میانی غلاف میوه
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
Midwestern
وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
center piece
قسمت میانی اسباب روی میز
set back
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
thalamus
تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
trombone
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
interpage
در روی صفحههای میانی چاپ کردن یا نوشتن
Biedermeier
[سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
midcourt
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
stapedial
وابسته به عضله واستخوان رکابی گوش میانی
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
center forward
نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
ES IS
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
endodontics
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
acanthosisnigricans
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
endodontia
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
omphalos
مرکز
intermediate exchange
مرکز
isocentre
هم مرکز
center line
خط مرکز
center
مرکز
centre forward
مرکز
acentric
بی مرکز
middles
مرکز
centered
مرکز
meddled
مرکز
stationed
مرکز
concentric
هم مرکز
stations
مرکز
meddle
مرکز
station
مرکز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com