Dictiornary-Farsi | مرگ تاریخ ندارد. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
Death keeps no calendar. <proverb>	مرگ تاریخ ندارد.


Other Matches

backdated	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedates	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque	چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
martyrology	تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedated	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb>	کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.	معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
dates	تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology	تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
date	تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory	ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
he is second to none	دومی ندارد بالادست ندارد
protohistory	تاریخ ماقبل تاریخ
histories	تاریخ
coetaneous	هم تاریخ
coeval	هم تاریخ
with effect from	از تاریخ ...
eras	تاریخ
era	تاریخ
history	تاریخ
date	تاریخ
as from	از تاریخ ,
dates	تاریخ
as of	از تاریخ
dateless	بی تاریخ
date [appointment]	تاریخ
appointed days	تاریخ ها
appointed day	تاریخ
appointment	تاریخ
undated	بی تاریخ
appointments	تاریخ ها
dates [appointments]	تاریخ ها
no date	بی تاریخ
backdating date	پیش تاریخ
epochs	مبدا تاریخ
natural history	تاریخ طبیعی
shelf life	تاریخ مصرف
acceptance date	تاریخ قبولی
basic date	تاریخ ترفیع
modern history	تاریخ معاصر
natural historian	تاریخ نویس
historicity	تاریخ گرایی
epoch	مبدا تاریخ
historian	تاریخ نویس
historian	تاریخ گزار
historians	تاریخ گزار
date of birth	تاریخ تولد
literary history	تاریخ ادبیات
maintenance history	تاریخ تعمیرات
out of date	از تاریخ گذشته
intellectual history	تاریخ اندیشه ها
in chronological order	به ترتیب تاریخ
value date	تاریخ ارزش
prehistory	پیش تاریخ
maturity date	تاریخ سررسید
creation date	تاریخ ایجاد
current date	تاریخ جاری
datable	تاریخ گذاردنی
dateable	تاریخ گذاردنی
date in issuing	تاریخ صدور
date of issuance	تاریخ صدور
prehistory	ماقبل تاریخ
date of acquisition	تاریخ خریداری
date of maturity	تاریخ سررسید
date of maturity	تاریخ انقضاء
delivery date	تاریخ تحویل
creation date	تاریخ افرینش
stale cheque	چک تاریخ گذشته
the date was not specified	تاریخ ان معلوم
termination date	تاریخ پایان
expiration date	تاریخ انقضا
effective date	تاریخ اجرا
julain date	تاریخ ژولین
date of shipment	تاریخ حمل
chronogram	ماده تاریخ
economic history	تاریخ اقتصادی
system date	تاریخ سیستم
closing date	تاریخ انقضاء
due date	تاریخ تادیه
due date	تاریخ سررسید
completion date	تاریخ تکمیل
dateline	تاریخ گذاری
Ancient history	تاریخ باستان
expiry date	تاریخ انقضاء
date	نخل تاریخ
dated	تاریخ دار
dates	نخل تاریخ
postdates	تاریخ ماقبل
postdating	تاریخ ماقبل
chronological	به ترتیب تاریخ
historians	تاریخ نویس
postdated	تاریخ ماقبل
postdate	تاریخ ماقبل
it does not weigh with me	ندارد
he is not of that stamp	را ندارد
there is no style about her	ندارد
there is no limit to it	حد ندارد
flicker free	ی ندارد
economic interpretation of history	تفسیر اقتصادی تاریخ
dateline	محل تاریخ گذاری
dateable	قابل تعیین تاریخ
the christian era	مبدا تاریخ میلادی
chronological	دارای تسلسل تاریخ
chronologically	به ترتیب زمان یا تاریخ
prehistoric times	ازمنه ماقبل تاریخ
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
morphology	تاریخ تحولات لغوی
medizeval history	تاریخ قرون وسطی
post date	تاریخ اینده گذاشتن
Antiquity	جهان باستانی [تاریخ]
date time group	گروه تاریخ و زمان
post date	پیش تاریخ کردن
cryptodate	کلید تاریخ رمز
from the date on wards	از این تاریخ به بعد
datable	قابل تعیین تاریخ
early German history	تاریخ ابتدایی آلمان
expiry date of the credit	تاریخ انقضای اعتبار
completion date	تاریخ انجام کار
date of change of acountability	تاریخ تسویه حساب
the Classical World [the Ancient World]	جهان باستانی [تاریخ]
hagiologist	نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
of even date	دارای همان تاریخ
back dated	پیش تاریخ شده
What is todays date ?	تاریخ امروز چیست ؟
historical determinism	اعتقاد به جبر تاریخ
up to now	تا کنون تا این تاریخ
value date	تاریخ اجرا والور
The prehistoric creatures .	موجودات ماقبل تاریخ
Date and place of departure.	تاریخ ؟ محل حرکت
An Out line of European history .	کلیات تاریخ اروپ؟
misdate	تاریخ غلط گذاشتن
eras	اغاز تاریخ عصر
letter of even date	نامه همین تاریخ
era	اغاز تاریخ عصر
historians	تاریخ دان مورخ
historian	تاریخ دان مورخ
historically	بشکل تاریخ دراوردن
even	دارای همان تاریخ
landmarks	نقطه تحول تاریخ
historic	معروف مبنی بر تاریخ
azoic	دوران ماقبل تاریخ
landmark	نقطه تحول تاریخ
to go down in history	در تاریخ ثبت شدن
no object	اهمیت ندارد
it lacks soul	روح ندارد
it is a soft snap	کاری ندارد
it is well enough	عیبی ندارد
it is of no weight	قدرواهمیتی ندارد
it is nothing new	تازگی ندارد
no matter	اهمیت ندارد
dont mention it	اهمیت ندارد
it is nothing out of the way	غرابتی ندارد
Don’t mention it.	قابلی ندارد.
he has no temperature to day	امروز تب ندارد
he is out of huomor	دماغ ندارد
he hasno notion of going	سر رفتن ندارد
it does not matter	اهمیت ندارد
he has nostomach for the fight	سر دعوا ندارد
No problem at all. It is quite all right .	مانعی ندارد
he has an a. to grind	غرضی ندارد
he has no excuse what	عذری ندارد
She has no axe to grind . She doesnt mean anything .	مقصودی ندارد
he has nothing of his own	چیزی ندارد
his hat cover his fanily	هیچکس را ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .	عیب ندارد
It is no trouble at all.	زحمتی ندارد
there is no limit to it	اندازه ندارد
Nothing is quite impossible.	کارنشد ندارد
hadn't	ندارد نبایستی
he has no manners	اداب ندارد
A prehistoric fossil.	یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
afterdate	تاریخ چیزیرا موخر گذاردن
date	تاریخ روز و ماه و سال
historicize	بعنوان تاریخ نشان دادن
mythologically	از روی افسانه یا تاریخ اساطیر
In chronological order.	بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
dates	تاریخ روز و ماه و سال
basic date	تاریخ شروع خدمت در هردرجه
Date of departure . Departure date.	تاریخ عزیمت (روز حرکت )
international date line	خط بین المللی تغییر تاریخ
naturalistic	وابسته به تاریخ علوم طبیعی
write-ups	به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
From the historic times.	اززمانیکه تاریخ نشان می دهد
History is the best testimony.	تاریخ بهترین شاهد است
accommodation date	تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
data break	تاریخ تعویض کلید رمز
write up	به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
post dating an instrument	تاریخ مقدمی را در سند قیدکردن
write-up	به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
to cast [throw] somebody into the dungeon	به زندان انداختن کسی [تاریخ]
erenow	پیش ازاین تااین تاریخ
cryptodate	تاریخ استفاده از کلید رمز
to dungeon somebody	به زندان انداختن کسی [تاریخ]
exergue	جای تاریخ سکه یا مدال
phylogeny	تاریخ نژادی جانور یا گیاه
it is of little worth	چندان ارزشی ندارد