Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
quirk	مزاجی تناقض گویی
quirks	مزاجی تناقض گویی
Other Matches
self contradiction	تناقض گویی
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
self contradiction	معارضه بانفس تناقض گویی
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
temperamental	مزاجی
temperamentally	مزاجی
diathetic	مزاجی
freak	دمدمی مزاجی
crotchetiness	دمدمی مزاجی
inflammble temper	اتش مزاجی
fieriness	اتش مزاجی
pliancy	دمدمی مزاجی
frigidity	سرد مزاجی
freaks	دمدمی مزاجی
ambivalence	دمدمی مزاجی
irascibly	از روی اتش مزاجی
fierily	ازروی اتش مزاجی
fantasticality	دمدمی مزاجی توهم
testily	از روی تند مزاجی
dyscrasia	اختلال مزاجی یا دماغی
squeamishness	لطیف مزاجی دقت
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
squeamishly	بانازک طبعی یا لطیف مزاجی
cyclothymia	تغییر وضع مزاجی وروحی ازشادابی وفعالیت به غمگینی وغیره
repugnance	تناقض
incoherence	تناقض
contradictoriness	تناقض
inconsistency	تناقض
opposition	تناقض
antithesis	تناقض
antitheses	تناقض
inconsistencies	تناقض
paradoxes	تناقض
paradox	تناقض
contradictions	رد تناقض
contradiction	رد تناقض
contradictions	تناقض
contradiction	تناقض
contradicted	تناقض داشتن با
repugn	تناقض داشتن
inconsistence	تناقض تباین
contradicts	تناقض داشتن با
inconsistencies	تناقض تباین
grotesque	تناقض دار
inconsistency	تناقض تباین
antilogy	تناقض مطالب
contradict	تناقض داشتن با
paradox of value	تناقض ارزش
consistently	بدون تناقض
repugnance	تناقض مخالفت
paradox of thrift	تناقض پس انداز
voting paradox	تناقض در رای گیری
policy dilemma	تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
antinomy	تناقض دو قانون یا دو اصل افهار مخالف
Marxists	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
soliloquies	تک گویی
knop	گویی
downrightness	رک گویی
scandal	بد گویی
as thought	گویی
hypologia	کم گویی
laconic speech	کم گویی
soliloquy	تک گویی
to stab in the back	بد گویی
ingenuousness	رک گویی
hypophrasia	کم گویی
candor	رک گویی
one would say	گویی
candour	رک گویی
plain speaking	رک گویی
free spokenness	رک گویی
scandals	بد گویی
outdpokenness	رک گویی
so to peaking	گویی
pauciloquy	کم گویی
tachylalia	شتابان گویی
logorrhea	پراکنده گویی
polyphrasia	پریشان گویی
ambage	ابهام گویی
witticisms	بذله گویی
witticism	بذله گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
agitolalia	شتابان گویی
so to speak	چنانکه گویی
lallation	کودکانه گویی
leasing	دروغ گویی
cluttering	بریده گویی
polylogia	پریشان گویی
tachyphemia	شتابان گویی
iterance	باز گویی
facetiousness	بذله گویی
free spokenness	ساده گویی
ranten	بیهوده گویی
idiolalia	مهمل گویی
pseudology	دروغ گویی
prate	یاوه گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
gratulation	تبریک گویی
poeticism	شعر گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
extemporization	بالبداهه گویی
echophrasia	پژواک گویی
metonymy	به تقریب گویی
rodomontade	گزاف گویی
rhodomontade	گزاف گویی
divagation	پریشان گویی
divination	غیب گویی
reticency	سکوت کم گویی
revilement	ناسزا گویی
missatement	خلاف گویی
echolalia	پژواک گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
rants	بیهوده گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
jest	بذله گویی
jests	بذله گویی
knock	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
gossip	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossips	اراجیف بد گویی
knocks	بد گویی کردن از
word salad	اشفته گویی
wittiness	لطیفه گویی
wittiness	بذله گویی
ellipsis	بریده گویی
door-knob	دستگیره گویی
contradiction	خلاف گویی
contradictions	خلاف گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
ironies	وارونه گویی
irony	وارونه گویی
invective	ناسزا گویی
repetition	باز گویی
repetitions	باز گویی
waggery	بذله گویی
ranting	بیهوده گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
stilted speech	مطنطن گویی
tautologize	مکرر گویی
premonitions	شوم گویی
premonition	شوم گویی
improvisation	بدیهه گویی
to fling d.	بد گویی کردن
bullshit	گزافه گویی
soliloquize	تک گویی کردن
restatement	باز گویی
ranted	بیهوده گویی
rant	بیهوده گویی
exaggeration	گزافه گویی
jocosely	بذله گویی
jocose	بذله گویی
reticence	سکوت کم گویی
piffle	مهمل گویی
restatements	باز گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
incoherence	گسسته گویی
unreserve	بی پرده گویی
tympany	گزافه گویی
verbalization	دراز گویی
overstatements	گزافه گویی
overstatement	گزافه گویی
vituperation	ناسزا گویی
disclosures	بی پرده گویی
verbosity	اطناب گویی
disclosure	بی پرده گویی
nattering	یاوه گویی کردن
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
natter	یاوه گویی کردن
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
bullshit	چرند گویی کردن
veridical	از روی حقیقت گویی
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
toucher	گویی که باجک برخوردکند
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
nattered	یاوه گویی کردن
natters	یاوه گویی کردن
obsequiousness	تملق مزاج گویی
divining	غیب گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
divining rod	چوب غیب گویی
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
forebode	پیش گویی کردن
fribble	یاوه گویی کردن
overstating	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
corespondent	مسئول جواب گویی
divined	غیب گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
witticism	شوخی لطیفه گویی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com