Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
trade
مزاحمت مبادله کالا
traded
مزاحمت مبادله کالا
Other Matches
interchanging
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
commodity exchange
مبادله کالا
traffic
مبادله کالا
interchanging
مبادله کالا
trafficked
مبادله کالا
trafficking
مبادله کالا
traffics
مبادله کالا
interchange
مبادله کالا
interchanges
مبادله کالا
interchanged
مبادله کالا
passing action
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
interferes
مزاحمت
disturbance
مزاحمت
unearthly hour
<idiom>
مزاحمت
nuisances
مزاحمت
interfere
مزاحمت
interfered
مزاحمت
distribance
مزاحمت
disturbances
مزاحمت
fracas
مزاحمت
nuisance
مزاحمت
parasitism
مزاحمت
affray
مزاحمت
discommodity
مزاحمت
to barter
[to trade by barter]
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
obtrusion
تصدیع مزاحمت
troubling
مزاحمت زحمت
troubles
مزاحمت زحمت
Drop dead
<idiom>
کم کردن مزاحمت
obtrusiveness
مزاحمت فضولی
disturbances
ناراحتی مزاحمت
public nuisances
مزاحمت عمومی
windage
مزاحمت هوا
trouble
مزاحمت زحمت
disturbance
ناراحتی مزاحمت
public nuisance
مزاحمت عمومی
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
abator
رفع مزاحمت کننده
freightliner
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
interference
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
troubler
موجب تصدیع خاطر مزاحمت
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
talk
مبادله
trucking
مبادله
trucks
مبادله
truck
مبادله
swapping
مبادله
interchange
مبادله
interchanges
مبادله
reciprocation
مبادله
talked
مبادله
talks
مبادله
interchanged
مبادله
interchanging
مبادله
trade-ins
مبادله
barters
مبادله
exchanged
مبادله
exchanging
مبادله
trade in
مبادله
exchanges
مبادله
trade-in
مبادله
barter
مبادله
bartering
مبادله
trucked
مبادله
bater
مبادله
exchange
مبادله
bartered
مبادله
exchange rate
نرخ مبادله
to barter for
مبادله کردن
foreign exchange
مبادله خارجی
swopped
مبادله کردن
swop
مبادله کردن
chaffer
مبادله کردن
contract curve
منحنی مبادله
terms of trade
شرایط مبادله
bourse
مبادله بورس
exchanger
مبادله کننده
cambium
محل مبادله
terms of trade
رابطه مبادله
exchange rates
نرخ مبادله
medium of exchange
وسیله مبادله
bartered
مبادله تهاتری
bartered
مبادله پایاپای
exchange of notes
مبادله یادداشتها
barter
مبادله تهاتری
barter
مبادله پایاپای
exchange value
ارزش مبادله
exchangeable
قابل مبادله
fire fight
مبادله اتش
intercommunicate
مبادله کردن
futures exchange
مبادله سلف
exchange of flags
مبادله پرچمها
trade-ins
مبادله کردن
trade-in
مبادله کردن
barters
مبادله تهاتری
trade in
مبادله کردن
reciprocal trading
مبادله متقابل
rate of exchange
نرخ مبادله
barters
مبادله پایاپای
bartering
مبادله تهاتری
bartering
مبادله پایاپای
inconvertible
مبادله ناپذیر
swapped
مبادله کردن
exchanging
مبادله کردن
exchanging
مبادله پول
interchange
مبادله کردن
exchanges
مرکز مبادله
interchange
با هم مبادله کردن
swops
مبادله کردن
interchanged
مبادله کردن
interchanged
با هم مبادله کردن
interchanges
مبادله کردن
exchanging
مرکز مبادله
exchanges
مبادله کردن
swap
مبادله کردن
trade
مبادله کردن
changing
تعویض مبادله
traded
مبادله کردن
changes
تعویض مبادله
swaps
مبادله کردن
change
تعویض مبادله
exchanges
مبادله پول
interchangeable
قابل مبادله
truckage
مبادله معامله
value in exchange
ارزش مبادله
exchanged
مبادله پول
exchange
مبادله پول
truckage
مبادله جنسی
exchange
مبادله کردن
tit for tat
<idiom>
مبادله منصفانه
swopping
مبادله کردن
exchanged
مبادله کردن
interchanges
با هم مبادله کردن
interchanging
مبادله کردن
exchanged
مرکز مبادله
exchange
مرکز مبادله
interchanging
با هم مبادله کردن
changed
تعویض مبادله
changing
پول خرد مبادله
barters
تهاتر مبادله کالاباکالا
exchange
مبادله کردن تعویض
exchange
صرافی مبادله کردن
automatic data handling
سیستم مبادله خودکاراطلاعات
exchangee
چیز مبادله شده
at the current rate of exchange
به نرخ مبادله جاری
exchange restriction
کنترل مبادله ارز
exchange
معاوضه و مبادله پول
exchanged
معاوضه و مبادله پول
exchanges
صرافی مبادله کردن
data interchange format file
فایل با فرمت مبادله
exchanging
صرافی مبادله کردن
exchanged
مبادله کردن تعویض
exchanging
مبادله کردن تعویض
bartering
تهاتر مبادله کالاباکالا
exchanged
صرافی مبادله کردن
exchanging
معاوضه و مبادله پول
bartered
تهاتر مبادله کالاباکالا
change
پول خرد مبادله
changed
پول خرد مبادله
barter
تهاتر مبادله کالاباکالا
changes
پول خرد مبادله
exchanges
معاوضه و مبادله پول
exchanges
مبادله کردن تعویض
takeover
مبادله چوب امدادی
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
takeovers
مبادله چوب امدادی
exchange rate
نرخ مبادله ارز
swap out
مبادله کردن به خارج
unvisual exchange
مبادله نامرئی چوب
lay to
مبادله ضربات کردن
rate of exchange
نرخ مبادله ارز
olefin metathesis reaction
واکنش مبادله اولفینی
to spar at each other
مبادله کلام کردن
cartels
مبادله اسیران جنگی
swap in
مبادله کردن به داخل
exchange rates
نرخ مبادله ارز
cartel
مبادله اسیران جنگی
inside pass
مبادله چوب در امدادی
covenants
که بین طرفین مبادله می گردد
sprint pass
مبادله نامرئی چوب امدادی
cartel
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com