Dictiornary-Farsi | مزایای شغلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 79 (6 milliseconds)

English	Persian
fringe benefit	مزایای شغلی


Search result with all words

fringe benefits	مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
Other Matches

advantages accruning from	مزایای حاصله
welfare benefits	مزایای رفاهی
authorized allowance	مزایا مزایای قانونی
underprivileged	محروم از مزایای اجتماعی واقتصادی
suspends	تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
benefits payable to surviving dependents	مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
suspending	تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
royalties	حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
suspend	تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
royalty	حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
university extension	تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
lock out	تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
vocational	شغلی
occupational	شغلی
inoccupation	بی شغلی
trade tests	ازمونهای شغلی
occupational test	ازمون شغلی
occupational stability	ثبات شغلی
occupational psychology	روانشناسی شغلی
occupational mobility	تحرک شغلی
occupational interests	رغبتهای شغلی
occupational family	گروه شغلی
vocational adjustment	سازگاری شغلی
vocational counseling	مشاوره شغلی
vocational guidance	راهنمایی شغلی
dead-end job	شغلی بی آینده
vocational maladjustment	ناسازگاری شغلی
occupational aptitude	استعداد شغلی
vocational selection	گزینش شغلی
job evaluation	ارزشیابی شغلی
occupational hazard	سانحه شغلی
occupational hazard	صدمه شغلی
job enlargement	گسترش شغلی
job elements	عناصر شغلی
occupational hazards	سانحه شغلی
job description	توصیف شغلی
job analysis	تحلیل شغلی
occupational hazards	صدمه شغلی
job training	اموزش شغلی
duty position	محل شغلی
job satisfaction	رضایت شغلی
job security	امنیت شغلی
job specification	مشخصات شغلی
job specification	ویژگیهای شغلی
job	پست شغلی و کار
But not just any job .	ولی البته نه هر شغلی
to accept a job	کاری [شغلی] را پذیرفتن
vacancy	موقعیت شغلی آزاد
dictionary of occupational titles	واژگان عنوانهای شغلی
vocational rehabilitation	توان بخشی شغلی
military occupational speciality	تخصص شغلی نظامی
occupational hierarchy	سلسله مراتب شغلی
jobs	پست شغلی و کار
professional liability insurance	بیمه تعهدات شغلی
runner	اداره کننده شغلی
runners	اداره کننده شغلی
to follow a profession	شغلی راپیشه کردن
vocational interest blank	پرسشنامه علائق شغلی
job classification	طبقه بندی شغلی
vocational aptitude test	ازمون استعداد شغلی
job description	شرح وفایف شغلی
svib	رغبت سنج شغلی استرانگ
to upgrade somebody	به کسی در شغلی درجه دادن
entry group	واجدین شرایط تخصصی شغلی
to promote somebody	به کسی در شغلی درجه دادن
test protectors	بازرس ازمایشات کارایی شغلی
strong vocational interest blank	رغبت سنج شغلی استرانگ
kuder occupational interest survey	رغبت سنج شغلی کودر
tied down <idiom>	مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
sinecures	هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
no branch	شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
sinecure	هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
test examiner	مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
frictional unemployment	اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
proficiency rating	طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
to pull off something [contract, job etc.]	چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
occupational disease	امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]

fringe benefit

مزایای شغلی