Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (2 milliseconds)
English
Persian
grub
مزدور نویسنده مزدور
grubbed
مزدور نویسنده مزدور
grubs
مزدور نویسنده مزدور
Search result with all words
devil
نویسنده مزدور
devils
نویسنده مزدور
hack
نویسنده مزدور
hacked
نویسنده مزدور
hacks
نویسنده مزدور
penster
نویسنده بویژه نویسنده مزدور
Other Matches
stipendiaries
مزدور
hirelings
مزدور
stipendiary
مزدور
hireling
مزدور
freelance
مزدور
barrator
مزدور
hackney
مزدور
mercenaly
مزدور
foreign volunteer
[سرباز]
مزدور
crowder
ویولون زن مزدور
journey man
کارگر مزدور
huckster
ادم مزدور
hucksters
ادم مزدور
galley slave
مزدور زحمتکش
mercenary
سرباز مزدور
crowder
کمانچه زن مزدور
hit men
آدمکش مزدور
mercenaries
سرباز مزدور
helps
نوکر مزدور
helped
نوکر مزدور
help
نوکر مزدور
hit man
آدمکش مزدور
sellsword
[سرباز]
مزدور
journeymen
کارگر مزدور
hatchet man
ادمکش مزدور
hatchet man
تروریست مزدور
hatchet men
ادمکش مزدور
hatchet men
تروریست مزدور
hessian
ادم مزدور
fiddler
ویولون زن مزدور
fiddler
کمانچه زن مزدور
fiddlers
ویولون زن مزدور
fiddlers
کمانچه زن مزدور
journeyman
کارگر مزدور
pensionary
حقوق بگیر مزدور
beadsman
فاتحه خوان مزدور
gallowglass
دستهای سرباز مزدور
proletary
عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
penman
نویسنده
the present writer
نویسنده
authors
نویسنده ها
writers
نویسنده ها
scrivener
نویسنده
quill driver
نویسنده
penwoman
زن نویسنده
composers
نویسنده
composer
نویسنده
authoress
نویسنده زن
writers
نویسنده
craftsmen
نویسنده
craftsman
نویسنده
writer
نویسنده
wordsmith
نویسنده
scribbler
نویسنده بد
author
نویسنده
technical writer
نویسنده فنی
fantast
نویسنده خیالپرست
garreteer
نویسنده بی نوا
author
نویسنده موسس
neoteric
نویسنده تازه
drafter
نویسنده پیام
report writer
نویسنده گزارش
matthew
نویسنده انجیل متی
to make good as a writer
نویسنده موفقی شدن
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
nomographer
نویسنده کتاب درباره
mannerisms
سبک بخصوص نویسنده
pen-names
نام مستعار نویسنده
mannerism
سبک بخصوص نویسنده
encyclopaedist
نویسنده دایره المعارف
librettists
نویسنده اشعار اپرا
pen name
نام مستعار نویسنده
hagiologist
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
auctorial
منسوب به نویسنده یا مولف
headliner
نویسنده سرمقاله روزنامه
librettist
نویسنده اشعار اپرا
authorial
موبوط به مصنف یا نویسنده
idem
همان نویسنده در همانجا
bel esprit
سخنران یا نویسنده باذوق
reporter
جمله ساز نویسنده ناصادق
pen-name
نام مستعار نویسنده
He fabcies himself as a writer (author).
به خیال خودش نویسنده است
screenwriters
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
posthumous
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
city editor
نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
comedist
نویسنده نمایشهای خنده دار
screenwriter
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
phraseologist
جمله ساز نویسنده ناصادق
hagiographer
نویسنده شرح حال مقدسین
memorialist
نویسنده یاد بود یا لوحه
magazin
نویسنده مقاله برای مجله
wanted clerks
دبیر یا نویسنده لازم است
monographist
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
tragedian
نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
belletrist
نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
dramaturge
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
pornographer
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
headings
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
free lance
مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
heading
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
think piece
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
ethic
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
jude
یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
liter any executor
کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
publicist
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
symbolist
نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
holotype
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
copyright
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyrights
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye'
[by Salinger / work title]
! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت !
[نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyright
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com