English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
English Persian
poor farm مزرعه اردوی کار
Other Matches
training camp اردوی امادگی
work camp اردوی کار
bivouac اردوی موقتی
bivouacked اردوی موقتی
bivouacking اردوی موقتی
bivouacs اردوی موقتی
campoo اردوی سربازان
computer camp اردوی کامپیوتر
flying camp اردوی سبک وسیار
work farm اردوی کار اجباری زندانیان
snipes ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
sniped ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
snipe ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
sniping ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
contravallation استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
corn field مزرعه
crofts مزرعه
farms مزرعه
croft مزرعه
farmed مزرعه
farm مزرعه
plantation مزرعه
stead مزرعه
plantations مزرعه
farm-yard حیاط مزرعه
farm hands کارگر مزرعه
dry farm مزرعه دیم
farm hand کارگر مزرعه
farm yard حیاط مزرعه
farm yields بازده مزرعه
farmhand کارگر مزرعه
farmstead مزرعه وابنیه ان
family farm مزرعه خانوادگی
collective farm مزرعه اشتراکی
planters صاحب مزرعه
champed قهرمان مزرعه
champ قهرمان مزرعه
farmers مزرعه داران
champing قهرمان مزرعه
champs قهرمان مزرعه
paddies مزرعه شالیکاری
paddy مزرعه شالیکاری
farming مزرعه داری
planter صاحب مزرعه
homesteads مزرعه رعیتی
farmyard محوطه مزرعه
farmyards محوطه مزرعه
homestead مزرعه رعیتی
kibbutzes مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutzim مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
outfield مزرعه دور افتاده
kibbutz مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
farmstead مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
dairy farm مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
ranch مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
ranches مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
communing مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
commune مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
communed مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
gin-case [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gingang [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
workhouse محل کار اردوی کار
workhouses محل کار اردوی کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com