English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
farming مزرعه داری
Other Matches
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft کشور داری ملک داری
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
plantations مزرعه
stead مزرعه
croft مزرعه
corn field مزرعه
plantation مزرعه
crofts مزرعه
farmed مزرعه
farm مزرعه
farms مزرعه
homesteads مزرعه رعیتی
paddies مزرعه شالیکاری
farm yields بازده مزرعه
champ قهرمان مزرعه
champed قهرمان مزرعه
champing قهرمان مزرعه
champs قهرمان مزرعه
paddy مزرعه شالیکاری
farm-yard حیاط مزرعه
dry farm مزرعه دیم
farmstead مزرعه وابنیه ان
farmhand کارگر مزرعه
family farm مزرعه خانوادگی
farm yard حیاط مزرعه
farmyards محوطه مزرعه
farm hand کارگر مزرعه
farmyard محوطه مزرعه
farm hands کارگر مزرعه
planters صاحب مزرعه
homestead مزرعه رعیتی
farmers مزرعه داران
collective farm مزرعه اشتراکی
planter صاحب مزرعه
kibbutzim مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutzes مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
outfield مزرعه دور افتاده
poor farm مزرعه اردوی کار
kibbutz مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
dairy farm مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
farmstead مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
ranches مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
ranch مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
commune مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
communing مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
gin-rink [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gingang [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
bigamy دو زن داری
tensility کش داری
grittiness شن داری
blind man's buff از من داری
wet storage تر داری
angularity گوشه داری
trusteeship امانت داری
bean caper پیرسن داری
bank protection ساحل داری
angulation زاویه داری
cellarge حق انبار داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
angularity زاویه داری
trusteedhip امانت داری
viscosity شیره داری
tresury general خزانه داری کل
treasury general خرانه داری کل
blind mans buff ازمن داری
bulkiness تنه داری
fisk خزانه داری
rhythmicity نواخت داری
retenv خود داری
house work خانه داری
household art هنرخانه داری
incumbency عهده داری
pernoctation شب زنده داری
notbility خانه داری
non commital خود داری
self restraint خود داری
patchiness وصله داری
bulkiness جثه داری
treasurership خزانه داری
conchiferous داری صدف
stigmatism خال داری
continenece خود داری
creaminess خامه داری
spinosity سیخ داری
dry storage خشک داری
slaveholding برده داری
serrulation دندانه داری
lucubration شب زنده داری
abstinence;or abstinency خود داری
charge عهده داری
sang froid خود داری
sang-froid خود داری
communism مردم داری
altruism همگونه داری
bursaries خزانه داری
bursary خزانه داری
Exchequer خزانه داری
capitalism سرمایه داری
night waking شب زنده داری
slavery برده داری
vigilance شب زنده داری
charges عهده داری
tenancies اجاره داری
tenancy اجاره داری
refusal خود داری رد
refusals خود داری رد
fasting روزه داری
housekeeping خانه داری
wakefulness شب زنده داری
tenure اجاره داری
quartermaster سررشته داری
wake شب زنده داری
waked شب زنده داری
wakes شب زنده داری
treasury خزانه داری
thrift خانه داری
quartermasters سررشته داری
vigil شب زنده داری
vigils شب زنده داری
leasing اجاره داری
menage خانه داری
leasehold اجاره داری
light housekeeping کارهای خانه داری
precapitalism پیش از سرمایه داری
nolle proseequi خود داری از پی کرد
You have cobwebs in your head. <idiom> تو گچ تو سرت داری. [اصطلاح]
To keep late nights [hours] شب زنده داری کردن
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
How old are you?Whats your age? چند سال داری ؟
precapitalism ماقبل سرمایه داری
What do you feel like having today? امروز تو به چه اشتها داری؟
to govern one's passions خود داری کردن
to possess oneself خود داری کردن
spatiality فضا داری فضائیت
to keep house خانه داری کردن
to keep shop دکان داری کردن
to rule the roast اختیار داری کردن
run the show اختیار داری کردن
refrainment خود داری اجتناب
procurator general کفیل خزانه داری
bourgeoisie سرمایه داری بورژوازی
capitalism رژیم سرمایه داری
baby-sitting بچه داری کردن
double entry دفتر داری مضاعف
explicit rent اجاره داری کردن
baby-sits بچه داری کردن
baby-sit بچه داری کردن
baby-sat بچه داری کردن
quartermasters رسته سررشته داری
baby sit بچه داری کردن
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
keeps حفافت امانت داری
continence خویشتن داری پرهیزگاری
capitalistic منسوب به سرمایه داری
chamberlainship پرده داری گنجوری
refrains خود داری کردن
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
black capitalism سرمایه داری سیاه
bailment امانت داری سمساری
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
attorn اجاره داری کردن
capitalist system نظام سرمایه داری
angularity زاویه داری لاغری
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
wakes شب زنده داری کردن
holding متصرفی اجاره داری
get by نگه داری کردن
keep حفافت امانت داری
joint tenancy شرکت در اجاره داری
land tenure اجاره داری زمین
wake شب زنده داری کردن
day nurseries بچه داری در روز
chests تابوت خزانه داری
keep house خانه داری کردن
keepworthy قابل نگه داری
home economics اقتصاد خانه داری
chest تابوت خزانه داری
quartermaster رسته سررشته داری
joint tenancy اجاره داری مشترک
refrain خود داری کردن
refrained خود داری کردن
house keeping operation اعمال خانه داری
refraining خود داری کردن
household art اصول خانه داری
housekeep خانه داری کردن
succulence اب داری حالت ابکی
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
waked شب زنده داری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com