Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
English
Persian
farmstead
مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
Other Matches
homestead
مزرعه رعیتی
homesteads
مزرعه رعیتی
neighbourhood
حوالی
skirt
حوالی
skirts
حوالی
skirted
حوالی
neighbourhoods
حوالی
neighborhoods
حوالی
thereabouts
در آن حوالی
neiggourhood
حوالی همسایگان
outskirt
مرز حوالی
hereabout
در این حوالی
hereaway
در این حوالی
rural
رعیتی
villenage
رعیتی
serfdom
رعیتی
villeinage
رعیتی
vassalage
رعیتی
barnyards
حیاط رعیتی
farm house
خانه رعیتی
farmhouse
خانه رعیتی
farmhouses
خانه رعیتی
serfdom
نظام رعیتی
serfdom system
نظام رعیتی
barnyard
حیاط رعیتی
villeinage
ارباب رعیتی
onstead
خانه رعیتی
steading
خانه رعیتی
farmery
ساختمانهای رعیتی
hovels
خانه رعیتی
hovel
خانه رعیتی
farm-house
خانه رعیتی
servitude
خدمت اجباری رعیتی
farmery
خانه رعیتی ومتعلقات ان
hull
خانه رعیتی تنه کشتی
hulls
خانه رعیتی تنه کشتی
barton
حیاط رعیتی صاحب ملک
cotter
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottar
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
vassal
رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
vassals
رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
farms
مزرعه
stead
مزرعه
plantations
مزرعه
plantation
مزرعه
corn field
مزرعه
farm
مزرعه
croft
مزرعه
farmed
مزرعه
crofts
مزرعه
farmhand
کارگر مزرعه
farming
مزرعه داری
farmstead
مزرعه وابنیه ان
farm-yard
حیاط مزرعه
farm hands
کارگر مزرعه
farm hand
کارگر مزرعه
farm yields
بازده مزرعه
collective farm
مزرعه اشتراکی
farmers
مزرعه داران
planters
صاحب مزرعه
planter
صاحب مزرعه
champs
قهرمان مزرعه
champ
قهرمان مزرعه
champed
قهرمان مزرعه
champing
قهرمان مزرعه
farmyard
محوطه مزرعه
farmyards
محوطه مزرعه
paddy
مزرعه شالیکاری
farm yard
حیاط مزرعه
dry farm
مزرعه دیم
family farm
مزرعه خانوادگی
paddies
مزرعه شالیکاری
kibbutzim
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutzes
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutz
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
outfield
مزرعه دور افتاده
poor farm
مزرعه اردوی کار
dairy farm
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
hennery
مزرعه یا محل پرورش مرغ
commune
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
pan-
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
communed
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
pan
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
communing
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
ranches
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
communes
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
ranch
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
pans
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
gin-house
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gingang
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com