English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (3 milliseconds)
English Persian
clad مزین
adorned مزین
ornamented مزین
figurate مزین
Other Matches
dresses مزین کردن
illustrate مزین شدن
illustrates مزین شدن
illustrating مزین شدن
star spangled مزین به ستاره
bedight مزین ساختن
grnish مزین کردن
lilied مزین به سوسن
primp مزین ساختن
dress مزین کردن
ornate مزین مصنوع
ouch مزین ساختن
peacock مزین به پرطاووس
peacocks مزین به پرطاووس
cartouche لوح نوشته مزین
tapestried مزین به پارچه مبلی
impearl بامروارید مزین کردن
carbuncled مزین به یاقوت قرمز
draping باپارچه مزین کردن
drape باپارچه مزین کردن
drapes باپارچه مزین کردن
draped باپارچه مزین کردن
emboss مزین کردن پرجلوه ساختن
column caelata [ستون با تیرهای مزین شده]
spangles درخشش باپولک مزین کردن
spangle درخشش باپولک مزین کردن
mense نزاکت داشتن مزین ساختن
gin-palace [خانه عمومی مزین شده در انگلستان]
bridal door [مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
cushions با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushioned با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushioning با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushion با کوسن وبالش نرم مزین کردن
gopura [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
to dress a salad with mayonnaise مزین کردن [ترتیب دادن ] سالاد با مایونز
furnish مزین کردن تهیه کردن
furnishes مزین کردن تهیه کردن
furnishing مزین کردن تهیه کردن
beset مزین کردن حمله کردن بر
besets مزین کردن حمله کردن بر
brooch گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooches گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com