Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (38 milliseconds)
English
Persian
furnish
مزین کردن تهیه کردن
furnishes
مزین کردن تهیه کردن
furnishing
مزین کردن تهیه کردن
Other Matches
dress
مزین کردن
dresses
مزین کردن
grnish
مزین کردن
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
draping
باپارچه مزین کردن
draped
باپارچه مزین کردن
drape
باپارچه مزین کردن
drapes
باپارچه مزین کردن
impearl
بامروارید مزین کردن
besets
مزین کردن حمله کردن بر
beset
مزین کردن حمله کردن بر
spangle
درخشش باپولک مزین کردن
spangles
درخشش باپولک مزین کردن
emboss
مزین کردن پرجلوه ساختن
cushion
با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushions
با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushioning
با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushioned
با کوسن وبالش نرم مزین کردن
to dress a salad with mayonnaise
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
schematize
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
back-up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
put out
تهیه کردن اشفته کردن
makes
تهیه کردن طرح کردن
to draw out
تهیه کردن طرح کردن
make
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
procure
تهیه کردن
afford
تهیه کردن
supplied
تهیه کردن
provision
تهیه کردن
afforded
تهیه کردن
process
تهیه کردن
affords
تهیه کردن
supplying
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
procured
تهیه کردن
to find in
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
preparing
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
administering
تهیه کردن
prepare
تهیه کردن
blend
تهیه کردن
blends
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
caters
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
cater
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
prepares
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
provide
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
procuring
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
extemporized
فورا تهیه کردن
bill
تهیه کردن صورتحساب
harnessed
اشیاء تهیه کردن
conserving
کنسرو تهیه کردن
extemporize
فورا تهیه کردن
get
تهیه کردن فهمیدن
prearrange
قبلا تهیه کردن
preparations
تهیه کردن اتش
conserves
کنسرو تهیه کردن
processes
تهیه و تولید کردن
conserved
کنسرو تهیه کردن
conserve
کنسرو تهیه کردن
extemporizing
فورا تهیه کردن
preparation
تهیه کردن اتش
extemporizes
فورا تهیه کردن
gets
تهیه کردن فهمیدن
getting
تهیه کردن فهمیدن
programs
برنامه تهیه کردن
program
برنامه تهیه کردن
enable
تهیه کردن برای
whomp up
بسرعت تهیه کردن
funded
تهیه وجه کردن
enabled
تهیه کردن برای
enables
تهیه کردن برای
enabling
تهیه کردن برای
effigy
تمثال تهیه کردن
harnessing
اشیاء تهیه کردن
effigies
تمثال تهیه کردن
harness
اشیاء تهیه کردن
fund
تهیه وجه کردن
extemporised
فورا تهیه کردن
extemporises
فورا تهیه کردن
extemporising
فورا تهیه کردن
process
تهیه و تولید کردن
bills
تهیه کردن صورتحساب
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
quadruplicate
در چهارنسخه تهیه کردن
programmes
برنامه تهیه کردن
triplicate
در سه نسخه تهیه کردن
programme
برنامه تهیه کردن
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
drafts
تهیه کردن پیش نویس
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
draft
تهیه کردن پیش نویس
handwrite
نسخه خطی تهیه کردن
drafted
تهیه کردن پیش نویس
aminister
تهیه کردن بکار بردن
bossing
نقش برجسته تهیه کردن
to draw up
تهیه کردن درصف اوردن
bossed
نقش برجسته تهیه کردن
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
boss
نقش برجسته تهیه کردن
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
mush
حریره اردذرت تهیه کردن
circumstantiate
امارات لازمه را تهیه کردن
bosses
نقش برجسته تهیه کردن
scabble
زمخت وناصاف تهیه کردن
financing
علم دارایی تهیه پول کردن
outlines
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlined
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outline
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed
علم دارایی تهیه پول کردن
finances
علم دارایی تهیه پول کردن
preparative
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
revictual
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
finance
علم دارایی تهیه پول کردن
outlining
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
formulation
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
finances
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnish
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
brooches
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
figurate
مزین
adorned
مزین
ornamented
مزین
clad
مزین
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
briefed
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
peacock
مزین به پرطاووس
lilied
مزین به سوسن
bedight
مزین ساختن
star spangled
مزین به ستاره
ouch
مزین ساختن
illustrates
مزین شدن
peacocks
مزین به پرطاووس
illustrate
مزین شدن
illustrating
مزین شدن
primp
مزین ساختن
ornate
مزین مصنوع
tapestried
مزین به پارچه مبلی
carbuncled
مزین به یاقوت قرمز
cartouche
لوح نوشته مزین
column caelata
[ستون با تیرهای مزین شده]
mense
نزاکت داشتن مزین ساختن
bridal door
[مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
gin-palace
[خانه عمومی مزین شده در انگلستان]
gopura
[دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com