English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English Persian
jeopardy مسئله بغرنج
toughie مسئله بغرنج
toughy مسئله بغرنج
Search result with all words
conundrum مسئله بغرنج وپیچیده
conundrums مسئله بغرنج وپیچیده
Other Matches
mind-boggling بغرنج
mind-blowing بغرنج
deep <adj.> بغرنج
intricate بغرنج
labyrinthic بغرنج
involved بغرنج
involute بغرنج
complicated بغرنج
complicate بغرنج کردن
complicating بغرنج کردن
labyrinth چیز بغرنج
labyrinths چیز بغرنج
complicacy بغرنج بغرنجی
jam وضع بغرنج
jammed وضع بغرنج
jams وضع بغرنج
intangibly بغرنج وار
complicates بغرنج کردن
snarling نمودارکردن بغرنج کردن
snarls نمودارکردن بغرنج کردن
obscurant بغرنج مخالف اصلاحات
snarled نمودارکردن بغرنج کردن
snarl نمودارکردن بغرنج کردن
intangible بغرنج درک نکردنی
impasse وضع بغرنج و دشوار
complex مرکب از چند جزء بغرنج
complexes مرکب از چند جزء بغرنج
ensnarl بغرنج کردن گوریده شدن
ensnaring بغرنج کردن گوریده شدن
ensnares بغرنج کردن گوریده شدن
ensnared بغرنج کردن گوریده شدن
ensnare بغرنج کردن گوریده شدن
problem solving حل مسئله
issued مسئله
resolvent حل حل مسئله
issue مسئله
case مسئله
catechist مسئله گو
cases مسئله
theorems مسئله
theorem مسئله
solution of a problem حل یک مسئله
problem مسئله
problems مسئله
issues مسئله
example مسئله
examples مسئله
identification problem مسئله شناسائی
problem description تشریح مسئله
troublemaker مسئله آفرین
solution to a problem راه حل یک مسئله
problem definition تعریف مسئله
the eastern question مسئله خاور
problem state وضعیت مسئله
test problem مسئله ازمابنده
problematic <adj.> مسئله آفرین
toss up مسئله مشکوک
problem oriented مسئله گرا
problem identification شناسایی مسئله
problem description شرح مسئله
benchmark problebm مسئله محک
check problem مسئله ازمایشی
check problem مسئله مقابلهای
side issue مسئله فرعی
side issues مسئله فرعی
solve حل کردن مسئله
solving حل کردن مسئله
toss-up مسئله مشکوک
benchmark problem مسئله محک
chess problem مسئله شطرنج
questioned استفهام مسئله
crux مسئله دشوار
dilemma مسئله غامض
dilemmas مسئله غامض
question استفهام مسئله
solves حل کردن مسئله
solved حل کردن مسئله
questions استفهام مسئله
two mover مسئله مات در دو حرکت
question in dispute مسئله متنازع فیه
problem oriented language زبان باگرایش مسئله
problem oriented language زبان مسئله گرا
problem analysis تجزیه و تحلیل مسئله
three mover مسئله مات با سه حرکت
identification problem مسئله تعیین هویت
problem child فرزند مسئله دار
to revisit an issue مسئله ای را بازدید کردن
buring question مسئله هیجان اور
eight queens problem مسئله هشت وزیر شطرنج
issued مسئله قضیه تحویل جنس
to crack a problem مسئله ای را حل کردن [ریاضی یا فیزیک]
that is not the proposition مسئله چیز دیگر است
issue مسئله قضیه تحویل جنس
on line problem solving حل مسئله بطور درون خطی
primary cognizance تحقیقات اولیه روی یک مسئله
issues مسئله قضیه تحویل جنس
More money is not the answer to this problem. پول بیشتر حل این مسئله نیست.
combinatorial explosion موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
determinate problem مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
imbroglios قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
porism قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
cogo یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
context sensitive help key کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
stressing یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
catechetics فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
imbroglio قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
demarche عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
rhetorical question مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
the German question مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
problem program برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
the German issue مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
design heuristics راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
notification عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
bolshevism مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com