English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
primary interest مسئولیت اصلی
Other Matches
collective guarantee مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
unresponsive بی مسئولیت
trusted مسئولیت
responsibly با مسئولیت
liability to disease مسئولیت
liabilities مسئولیت
menage مسئولیت
liability مسئولیت
amenableness مسئولیت
responsibilities مسئولیت
responsibility مسئولیت
burthen مسئولیت
irresponsible بی مسئولیت
onus مسئولیت
trust مسئولیت
trusts مسئولیت
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
post- مقام مسئولیت
posted مقام مسئولیت
onmy own responsibility به مسئولیت خودم
on one's shoulders <idiom> مسئولیت شخصی
posts مقام مسئولیت
product liability مسئولیت محصول
post مقام مسئولیت
offices مسئولیت احرازمقام
office مسئولیت احرازمقام
loads فشار مسئولیت
constructive trust مسئولیت قهری
responsible مسئولیت دار
load فشار مسئولیت
amenability احساس مسئولیت
liability الزام مسئولیت
law of tort مسئولیت مدنی
charge بار مسئولیت
charges بار مسئولیت
area of responsibility منطقه مسئولیت
sector of responsibility منطقه مسئولیت
liabilities الزام مسئولیت
cark بار مسئولیت
irresponsibly بدون حس مسئولیت
implied trust مسئولیت فرضی
irresponsible عاری از حس مسئولیت
in common <idiom> مسئولیت داشتن
imputability مسئولیت اخلاقی
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
over worked man مهره شطرنج پر مسئولیت
unlimited company شرکت با مسئولیت نامحدود
without engagement بدون تقبل مسئولیت
The responsibility lies with you. مسئولیت با شما است.
law of tort قانون مسئولیت مدنی
limited liability company شرکت با مسئولیت محدود
law of torts قانون مسئولیت مدنی
liability for damages مسئولیت در برابر خسارت
sponsors مسئولیت راقبول کردن
sponsoring مسئولیت راقبول کردن
sponsor مسئولیت راقبول کردن
peril بیم زیان مسئولیت
perils بیم زیان مسئولیت
To assume responsibility . قبول مسئولیت کردن
irresponsibly بدون داشتن مسئولیت
What do I care? چطور این مسئولیت من است؟
loose از قید مسئولیت ازاد ساختن
amoral بدون احساس مسئولیت اخلاقی
disclaimers رفع کننده ادعا یا مسئولیت
caveat subscriptor مسئولیت به عهده عضو میباشد
looser از قید مسئولیت ازاد ساختن
solidarity بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
pass the buck <idiom> مسئولیت خودرا به دیگری دادن
loosest از قید مسئولیت ازاد ساختن
disclaimer رفع کننده ادعا یا مسئولیت
tied down <idiom> مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
up to someone to do something <idiom> مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
Responsibility weighed him down بار مسئولیت کمرش را خم کرد
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
ignorance of law is no excuse جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
(in) charge of something <idiom> مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
broad shoulders نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
to take the fall for somebody مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
to take the fall [American English] مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
sinecures هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
see to it <idiom> مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
sinecure هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
to pass the buck <idiom> مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
to pass the buck to somebody مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
to shuffle off responsibility مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
buck passer شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to shift off responsibility مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
accountability ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
I wI'll do it on my own responsibility . به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
pick up واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
To wash ones hands of somebody (something). دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
One insust not step aside and diclaim responsibility . نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
misrepresentation در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
errors and omissions expected باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
unlimited liability بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
first-hand اصلی
functional اصلی
trunk خط اصلی
elementary اصلی
main deck پل اصلی
isogeny هم اصلی
main door در اصلی
normative اصلی
ingrown اصلی
fundamental اصلی
trunks خط اصلی
initialed اصلی
parent اصلی
initialing اصلی
arches اصلی
arch- اصلی
organic اصلی
principal اصلی
line link خط اصلی
initialling اصلی
initialled اصلی
initials اصلی
arch اصلی
primal اصلی
main attack تک اصلی
primitive اصلی
germinal اصلی
principals اصلی
aboriginals اصلی
masters اصلی
main خط اصلی
main lines خط اصلی
aboriginal اصلی
primarily اصلی
texts اصلی
text اصلی
primary اصلی
principle اصلی
main <adj.> اصلی
essentials اصلی
essential اصلی
elementarily اصلی
elemental اصلی
firsthand اصلی
fundametal اصلی
head اصلی
inherent اصلی
intrinsic اصلی
mastered اصلی
main line خط اصلی
initial اصلی
master اصلی
seminal اصلی
quintessential اصلی
primordial اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com