Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
English
Persian
implied trust
مسئولیت فرضی
Other Matches
assumed decimal point
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
collective guarantee
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
assumptive
فرضی
hypothetial
فرضی
hypothetic
فرضی
imaginary
فرضی
theoretical
فرضی
an imaginary line
خط فرضی
agonic line
خط فرضی
supposed
فرضی
assumed
فرضی
presumptive
فرضی
hypothetical
فرضی
phantom line
خط فرضی
presumptive title
حق فرضی
suppositional
فرضی
obligatory
فرضی
suppositive
فرضی
suppisitive
فرضی
assumed name
نام فرضی
assumed mean
میانگین فرضی
assumed azimuth
گرای فرضی
assumed orientation
توجیه فرضی
supposition
فرضی انگاشتی
suppositions
فرضی انگاشتی
notional income
درامد فرضی
supposedly
بطور فرضی
presumptive
فرضی احتمالی
assumed position
موضع فرضی
theoretical competition
رقابت فرضی
hypothetical case
دعوی فرضی
supposed death
موت فرضی
john done
اسم فرضی
hypothetical construct
سازه فرضی
presumptive title
سمت فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
presumed death
موت فرضی
suppositious
فرضی خیالی
hypostatic
اصلی- فرضی
presumption of death
موت فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
arbitrary control
کنترل فرضی
dead reckoning
نقطه فرضی
dead reckoning
محل فرضی
persumptive death
موت فرضی
line of scrimmage
خط فرضی تجمعی
menage
مسئولیت
liability to disease
مسئولیت
burthen
مسئولیت
irresponsible
بی مسئولیت
amenableness
مسئولیت
trust
مسئولیت
trusts
مسئولیت
responsibility
مسئولیت
trusted
مسئولیت
onus
مسئولیت
liability
مسئولیت
responsibly
با مسئولیت
liabilities
مسئولیت
responsibilities
مسئولیت
unresponsive
بی مسئولیت
ideals
نمونه کامل فرضی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
ideal
نمونه کامل فرضی
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
cone of scape
مخروط فرضی در اگزوسفر
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
differential ballistic wind
باد بالیستیکی فرضی
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
implied malice
سوء نیت فرضی
presumption of the death decree
حکم موت فرضی
hypothetico deductive method
روش فرضی- قیاسی
assumed grid
شبکه بندی فرضی
hypotheses
قضیه فرضی نهشته
hypothesis
قضیه فرضی نهشته
agonic line
خط فرضی روی نقشه
presumption of death decree
حکم موت فرضی
fictitious force
نیروی فرضی
[فیزیک]
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
intervening variable
متغیر فرضی رابط
area of responsibility
منطقه مسئولیت
imputability
مسئولیت اخلاقی
law of tort
مسئولیت مدنی
in common
<idiom>
مسئولیت داشتن
irresponsibly
بدون حس مسئولیت
product liability
مسئولیت محصول
post
مقام مسئولیت
post-
مقام مسئولیت
posted
مقام مسئولیت
posts
مقام مسئولیت
onmy own responsibility
به مسئولیت خودم
irresponsible
عاری از حس مسئولیت
primary interest
مسئولیت اصلی
on one's shoulders
<idiom>
مسئولیت شخصی
responsible
مسئولیت دار
offices
مسئولیت احرازمقام
charges
بار مسئولیت
liability
الزام مسئولیت
amenability
احساس مسئولیت
loads
فشار مسئولیت
office
مسئولیت احرازمقام
cark
بار مسئولیت
charge
بار مسئولیت
sector of responsibility
منطقه مسئولیت
load
فشار مسئولیت
liabilities
الزام مسئولیت
constructive trust
مسئولیت قهری
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
arbitrary control
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
graviton
واحد بنیادی فرضی گرانش
sponsor
مسئولیت راقبول کردن
sponsors
مسئولیت راقبول کردن
perils
بیم زیان مسئولیت
sponsoring
مسئولیت راقبول کردن
peril
بیم زیان مسئولیت
irresponsibly
بدون داشتن مسئولیت
To assume responsibility .
قبول مسئولیت کردن
The responsibility lies with you.
مسئولیت با شما است.
over worked man
مهره شطرنج پر مسئولیت
law of tort
قانون مسئولیت مدنی
law of torts
قانون مسئولیت مدنی
liability for damages
مسئولیت در برابر خسارت
without engagement
بدون تقبل مسئولیت
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
unlimited company
شرکت با مسئولیت نامحدود
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
looser
از قید مسئولیت ازاد ساختن
pass the buck
<idiom>
مسئولیت خودرا به دیگری دادن
solidarity
بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
disclaimer
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimers
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
Responsibility weighed him down
بار مسئولیت کمرش را خم کرد
What do I care?
چطور این مسئولیت من است؟
tied down
<idiom>
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
amoral
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
loosest
از قید مسئولیت ازاد ساختن
loose
از قید مسئولیت ازاد ساختن
caveat subscriptor
مسئولیت به عهده عضو میباشد
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
to take the fall
[American English]
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
to take the fall for somebody
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
see to it
<idiom>
مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
ignorance of law is no excuse
جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
sinecure
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecures
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
broad shoulders
نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
Utopias
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopia
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
to pass the buck
<idiom>
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به دیگری دادن
buck passer
شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to pass the buck to somebody
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به کسی دادن
to shuffle off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
to shift off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
To wash ones hands of somebody (something).
دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
pick up
واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
One insust not step aside and diclaim responsibility .
نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
rhumb line
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
errors and omissions expected
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
talweg
خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
unlimited liability
بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com