Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
Other Matches
test protectors
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
entry group
واجدین شرایط تخصصی شغلی
no branch
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
aeronautical designation
کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
drill sergeant
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
benchmark tests
ازمایشات محک
test protectors
نافر ازمایشات
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
engineering test
ازمایش صحت کار دستگاه ازمایشات فنی
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
army training test
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
zero hour
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
qualifies
تخصصی
professionals
تخصصی
technological
تخصصی
technical
تخصصی
qualify
تخصصی
specilized
تخصصی
expertism
تخصصی
professional
تخصصی
data code
کد تخصصی
technologically
تخصصی
career courses
دورههای تخصصی
professional jobs
شغلهای تخصصی
professional education
اموزش تخصصی
skilled
متخصص تخصصی
technical language
زبان تخصصی
specialization
تخصصی کردن
military occupational speciality
کد تخصصی نظامی
special staff
ستاد تخصصی
paraprofessional staff
کارکنان غیر تخصصی
entry level jobs
شغلهای غیر تخصصی
inexpertness
ناشی گری بی تخصصی
specialty clinic
درمانگاه تخصصی بهداری
civilian occupational specialty
کدهای تخصصی غیرنظامی
trade magazine
مجله تخصصی تجارت
converted
بازی در پست غیر تخصصی
student
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
converting
بازی در پست غیر تخصصی
converts
بازی در پست غیر تخصصی
students
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
consulting
شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
convert
بازی در پست غیر تخصصی
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
occupational
شغلی
inoccupation
بی شغلی
vocational
شغلی
IMA
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
vocational maladjustment
ناسازگاری شغلی
occupational mobility
تحرک شغلی
vocational guidance
راهنمایی شغلی
trade tests
ازمونهای شغلی
occupational stability
ثبات شغلی
occupational psychology
روانشناسی شغلی
occupational test
ازمون شغلی
vocational adjustment
سازگاری شغلی
vocational selection
گزینش شغلی
job satisfaction
رضایت شغلی
job evaluation
ارزشیابی شغلی
job enlargement
گسترش شغلی
job elements
عناصر شغلی
job description
توصیف شغلی
job analysis
تحلیل شغلی
duty position
محل شغلی
job security
امنیت شغلی
job specification
مشخصات شغلی
job specification
ویژگیهای شغلی
occupational interests
رغبتهای شغلی
vocational counseling
مشاوره شغلی
dead-end job
شغلی بی آینده
occupational family
گروه شغلی
occupational aptitude
استعداد شغلی
fringe benefit
مزایای شغلی
occupational hazard
سانحه شغلی
occupational hazards
صدمه شغلی
occupational hazards
سانحه شغلی
occupational hazard
صدمه شغلی
job training
اموزش شغلی
dictionary of occupational titles
واژگان عنوانهای شغلی
runner
اداره کننده شغلی
vocational rehabilitation
توان بخشی شغلی
runners
اداره کننده شغلی
vocational interest blank
پرسشنامه علائق شغلی
occupational hierarchy
سلسله مراتب شغلی
vocational aptitude test
ازمون استعداد شغلی
professional liability insurance
بیمه تعهدات شغلی
job description
شرح وفایف شغلی
military occupational speciality
تخصص شغلی نظامی
job classification
طبقه بندی شغلی
to follow a profession
شغلی راپیشه کردن
to accept a job
کاری
[شغلی]
را پذیرفتن
vacancy
موقعیت شغلی آزاد
But not just any job .
ولی البته نه هر شغلی
jobs
پست شغلی و کار
job
پست شغلی و کار
function
کارایی
functioned
کارایی
functions
کارایی
efficiency
کارایی
effectiveness
کارایی
proficiency
کارایی
svib
رغبت سنج شغلی استرانگ
kuder occupational interest survey
رغبت سنج شغلی کودر
to upgrade somebody
به کسی در شغلی درجه دادن
tied down
<idiom>
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
to promote somebody
به کسی در شغلی درجه دادن
strong vocational interest blank
رغبت سنج شغلی استرانگ
efficiency unit
واحد کارایی
efficiency variance
تباین کارایی
nozzle efficiency
کارایی نازل
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
performances
شاهکار کارایی
combat efficiency
کارایی رزمی
maximum performance
کارایی حداکثر
performance
شاهکار کارایی
sinecure
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecures
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
predictive efficiency
کارایی پیش بینی
performance evaluation
ارز یابی کارایی
harassing
به هم زدن کارایی دشمن
workability
کارایی بتن خمیرواری
in charge
<adj.>
مسئول
accountable
مسئول
responsive
مسئول
warden
مسئول
responsible
<adj.>
مسئول
liable
مسئول
frankpledge
مسئول
answerable
مسئول
responsible
مسئول
highs
وسیله گران یا با کارایی بالا
efficiency
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
performances
روش قضاوت کارایی سیستم
performance
روش قضاوت کارایی سیستم
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
highest
وسیله گران یا با کارایی بالا
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
undertakers
جواب گو مسئول
Not my department.
<idiom>
من مسئول نیستم.
liable for damages
مسئول خسارات
undertaker
جواب گو مسئول
issue commissary
مسئول توزیع
account
مسئول بودن
in charge
<idiom>
مسئول بودن
helmsmen
مسئول سکان
helmsman
مسئول سکان
furnace man
مسئول کوره
authoring system
سیستم مسئول
That's not my province.
من مسئول آن نیستم.
officer in charge
افسر مسئول
officer on duty
افسر مسئول
lineman's plier
انبردست مسئول خط
cryptographer
مسئول رمز
supplies officer
مسئول مواد
wagon master
مسئول واگن
data administrator
مسئول داده ها
purchasing officer
مسئول خرید
to hold responsible
مسئول کردن
to hold responsible
مسئول قراردادن
furnace attendant
مسئول کوره
custodian
مسئول مرموزات
custodian
مسئول سرپرست
custodians
مسئول مرموزات
custodians
مسئول سرپرست
accountable
مسئول حساب
cupola tender
مسئول کوره
undertaking
جواب گو مسئول
sig
Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
ri/sme
سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
optimization
کار کردن چیزی با کارایی کامل
irresponsible
غیر مسئول نامعتبر
courier transfer officer
افسر مسئول پیک
officer in charge
افسر مسئول اجرا
corespondent
مسئول جواب گویی
operations detachment
قسمت مسئول عملیات
tallyman
مسئول کنترل محموله
cryptoguard
مسئول حفافت رمز
data base administrator
مسئول پایگاه داده ها
demolition firing party
گروه مسئول تخریب
demolition firing party
گروه مسئول انفجارخرج
shipment sponsor
مسئول ارسال کالاها
irresponsibly
بطور غیر مسئول
be to blame
<idiom>
مسئول کارزشت بودن
captain of the top
مسئول گروه کار
ambulanceman
راننده یا مسئول آمبولانس
anchor detail
نفرات مسئول لنگر
have a hand in
<idiom>
مسئول کاری شدن
qualification
مهارت
proficiency pay
حق مهارت
skilless
بی مهارت
skill less
بی مهارت
expertise
مهارت
expertise
مهارت
handiness
مهارت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com