English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
English Persian
data administrator مسئول داده ها
Search result with all words
custodian فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
data base administrator مسئول پایگاه داده ها
Other Matches
drill sergeant گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
action agent مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
frankpledge مسئول
liable مسئول
responsible مسئول
answerable مسئول
warden مسئول
responsive مسئول
responsible <adj.> مسئول
accountable مسئول
in charge <adj.> مسئول
to hold responsible مسئول کردن
purchasing officer مسئول خرید
to hold responsible مسئول قراردادن
authoring system سیستم مسئول
wagon master مسئول واگن
in charge <idiom> مسئول بودن
supplies officer مسئول مواد
That's not my province. من مسئول آن نیستم.
custodians مسئول سرپرست
custodians مسئول مرموزات
Not my department. <idiom> من مسئول نیستم.
custodian مسئول مرموزات
cryptographer مسئول رمز
cupola tender مسئول کوره
custodian مسئول سرپرست
undertaker جواب گو مسئول
furnace attendant مسئول کوره
officer in charge افسر مسئول
undertakers جواب گو مسئول
account مسئول بودن
accountable مسئول حساب
furnace man مسئول کوره
officer on duty افسر مسئول
issue commissary مسئول توزیع
lineman's plier انبردست مسئول خط
undertaking جواب گو مسئول
helmsmen مسئول سکان
helmsman مسئول سکان
liable for damages مسئول خسارات
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
officer in charge افسر مسئول اجرا
have a hand in <idiom> مسئول کاری شدن
be to blame <idiom> مسئول کارزشت بودن
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
corespondent مسئول جواب گویی
cryptoguard مسئول حفافت رمز
irresponsible غیر مسئول نامعتبر
tallyman مسئول کنترل محموله
courier transfer officer افسر مسئول پیک
irresponsibly بطور غیر مسئول
shipment sponsor مسئول ارسال کالاها
captain of the top مسئول گروه کار
demolition firing party گروه مسئول تخریب
operations detachment قسمت مسئول عملیات
anchor detail نفرات مسئول لنگر
demolition firing party گروه مسئول انفجارخرج
aircraft guide مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
company secretary مسئول مالی و حقوقی شرکت
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
shipment unit یکان مسئول ارسال کالاها
detail officer افسر مسئول گروه بیگاری
tipstaff مامور مسئول زندانیان دردادگاه
establishing authority مقام مسئول نیروهای اب خاکی
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
finger in the pie <idiom> دست داشتن ،مسئول بودن
every man is a for his action هرکس مسئول کردارخویش است
range officer افسر مسئول میدان تیر
make one's bed and lie in it <idiom> مسئول انجام کاری بودن
blast furnaceman مسئول یا متصدی کوره بلند
brakeman مسئول ترمز در تیم لوژسواری
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
interceptor controller افسر مسئول پست استراق سمع
proponent مقام مسئول اموال یا اجرای کار
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
vouch ضمانت کردن مسئول واقع شدن
proponents مقام مسئول اموال یا اجرای کار
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
mensch [انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
burdened مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
to blame somebody for something کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
ship's serviceman مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
officiant کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
coordinated procurement assigness شعبه مسئول خرید کلی اماد
flight sister افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
self service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
general delivery بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
treasurers مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
eaves droper مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
section crew دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
test examiner مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
treasurer مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
accountably بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
dock receipt رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
fcc CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
Would you call the head waiter, please? لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
caveat emptor یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
cryptocustodian مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
guardship ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
security specialist فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
boatswain افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
boatswains افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
caveat venditor یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
guinea pig کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pigs کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
associative addressing روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
forward pointer اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
transmission مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
cells در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
serial یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
transmissions مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
content addressable addressing روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
checked محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
checks محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
mass storage سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
initial خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
entity موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
entities موضوعی که داده ذخیره شده در فایل یا پایگاه داده ها به آن مراجعه میکند
strobe سیگنالی که بیان میکند داده معتبر در باس داده قرار دارد
storage ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
gremlins خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
gremlin خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
initialed خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
serials یک دادهای که با خواندن لیست داده و رسیدن به داده صحیح بدست آید.
initialing خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialled خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialling خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initials خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
source فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
parallels وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
ascends مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
serials وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
receive ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
digital آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند
serial وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند
long integer عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
receives ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد
wait time خیر بین یک درخواست برای داده و ارسال داده از حافظه
parallelled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
paralleling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
paralleled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
bureau ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
loops برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
preparations تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
looped برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
bureaus ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
retrieval مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
loop برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
verification بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
ddl بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
output bound وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com