Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
macroeconomic issues
مسائل اقتصاد کلان
Other Matches
macroeconomics
اقتصاد کلان
macro economics
اقتصاد کلان
macroeconomic theories
نظریههای اقتصاد کلان
macroeconomic policies
سیاستهای اقتصاد کلان
macroeconomic issues
بحثهای اقتصاد کلان
macroeconomic goals
اهداف اقتصاد کلان
econometrics
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
decuman
کلان
immense
کلان
galactic
کلان
hugeous
کلان
huge
کلان
cyclopean
کلان
massive
کلان
macro
کلان
massively
کلان
cyclopian
کلان
macro stage
مرحله کلان
metropolises
کلان شهر
elephantine
کلان ستبر
megapolis
کلان شهر
macro variables
متغیرهای کلان
macroclimate
کلان اقلیم
macrogamete
کلان گانه
macrophage
کلان خوار
macro model
الگوی کلان
metropolis
کلان شهر
mass consumption
مصرف کلان
macro dynamic model
الگوی کلان پویا
macro
کلان درشت دستور
macroplanning
برنامه ریزی کلان
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
ku kluxer
عضو جمعیت کوکلس کلان
titanic
غول اسا خیلی کلان
battle problems
مسائل جنگی
beside the point
<idiom>
مسائل حاشیهای
religious matters
مسائل مذهبی
business matters
مسائل کسبی
economic problems
مسائل اقتصادی
matters of great moment
مسائل مهم
operational problems
مسائل عملیاتی
political matters
مسائل سیاسی
tax administration
مسائل اجرایی مالیات
adopting the opinion
تقلید در مسائل شرعی
planned economies
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
Take things as you find them.
<proverb>
مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
indifferentism
لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
sensationalism
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
glasnost
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
humanism
دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
omnibus bill
لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
endogenous
مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
separate opinion
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
urbiculture
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
casuistry
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
irrigationist
کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
redundancies
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
stresses
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
concert of europe
اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
stress
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
cogo
یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
mysticism
توجیه مسائل سیاسی به مدد الهام واشراق عرفان
pornography
نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
stressing
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
hush ship
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
ultraist
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
legalism
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
ideologies
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
algol
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
internal telecommunications unions
یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
prize courts
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
blue book
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
economies
اقتصاد
water utilization
اقتصاد اب
economy
اقتصاد
the concert of europe
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
national economy
اقتصاد ملی
moneyless economy
اقتصاد بی پول
monetary economy
اقتصاد پولی
natural economy
اقتصاد طبیعی
realization
[American E]
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
normative economics
اقتصاد هنجاری
neoclassical economics
اقتصاد نئوکلاسیک
liquidation
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
natural economy
اقتصاد غیرپولی
interest
بهره
[اقتصاد]
token economy
اقتصاد ژتونی
managerial economics
اقتصاد مدیریت
marxist economics
اقتصاد مارکسیستی
mathematical economics
اقتصاد ریاضی
realisation
[British E]
[of something]
نقدی
[اقتصاد]
mental economy
اقتصاد روانی
micro economics
اقتصاد خرد
microeconomics
اقتصاد خرد
sales
فروش
[اقتصاد]
welfare economics
اقتصاد رفاه
weak economy
اقتصاد ضعیف
warfare economy
اقتصاد جنگی
two sector economy
اقتصاد دو بخشی
test economy
اقتصاد ازمون
subsistence economy
اقتصاد معیشتی
minister of finance
وزیر اقتصاد
turnover
[British English]
فروش
[اقتصاد]
share of stock
[American English]
سهم
[اقتصاد]
static economy
اقتصاد ایستا
spotaneous economy
اقتصاد خودبخودی
positive economics
اقتصاد اثباتی
positive economics
اقتصاد توصیفی
realization
[American E]
[of something]
واریزحساب
[اقتصاد]
positive economics
اقتصاد مثبت
plutonomy
اقتصاد سباسی
planless economy
اقتصاد بی نقشه
planless economy
اقتصاد نسنجیده
open economy
اقتصاد باز
price theory
اقتصاد خرد
principles of economics
اصول اقتصاد
principles of economy
اصول اقتصاد
soviet economy
اقتصاد شوروی
sound economy
اقتصاد قوی
regional economy
اقتصاد منطقهای
liquidation
[of something]
واریزحساب
[اقتصاد]
reaganomics
اقتصاد ریگانی
quantitative economics
اقتصاد ریاضی
quantitative economics
اقتصاد کمی
realisation
[British E]
[of something]
واریزحساب
[اقتصاد]
directed economy
اقتصاد ارشادی
economists
متخصص اقتصاد
political economy
اقتصاد سیاسی
planned economy
اقتصاد برنامهای
agricultural economics
اقتصاد کشاورزی
applied economics
اقتصاد صنعتی
descriptive economics
اقتصاد توصیفی
closed economy
اقتصاد بسته
centrally planned economy
اقتصاد متمرکز
economies
علم اقتصاد
barter economy
اقتصاد پایاپای
balance economy
اقتصاد متوازن
arithmetic , political
اقتصاد سیاسی
planned economy
اقتصاد بانقشه
planned economy
اقتصاد سنجیده
planned economies
اقتصاد برنامهای
market economy
اقتصاد بازار
economically
از لحاظ اقتصاد
economically
ازروی اقتصاد
economically
از نظر اقتصاد
economist
متخصص اقتصاد
economy
علم اقتصاد
market economies
اقتصاد بازار
mixed economy
اقتصاد مختلط
planned economies
اقتصاد بانقشه
planned economies
اقتصاد سنجیده
command economy
اقتصاد دستوری
mixed economies
اقتصاد مختلط
command economies
اقتصاد دستوری
home economics
اقتصاد منزل
domestic economy
اقتصاد داخلی
fuel economy
اقتصاد سوخت
labor economics
اقتصاد کار
economics
علم اقتصاد
engineering economics
اقتصاد مهندسی
free economy
اقتصاد ازاد
keynesian economics
اقتصاد کینز
institutional economics
اقتصاد نهادی
factory economy
اقتصاد کارخانهای
industrial economics
اقتصاد صنعتی
guild economy
اقتصاد صنفی
dynamic economy
اقتصاد پویا
from an economical standpoint
از لحاظ اقتصاد
household economy
اقتصاد خانگی
heat economy
اقتصاد حرارت
econometrics
اقتصاد سنجی
exchange economy
اقتصاد مبادلهای
dynamic economy
اقتصاد متحرک
laissez faire economy
اقتصاد ازاد
housing economics
اقتصاد مسکن
dualistic economy
اقتصاد دوگانه
domestic economy
اقتصاد محلی
to pay down
بیعانه دادن
[اقتصاد]
liquidation
[of something]
تصفیه شرکت
[اقتصاد]
liquidation
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
realization
[American E]
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
realization
[American E]
[of something]
تصفیه شرکت
[اقتصاد]
realisation
[British E]
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
economising
رعایت اقتصاد کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com