Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
World Series
مسابقات نهایی بیسبال
Other Matches
showdowns
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdown
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
semifinalist
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
telic
نهایی دارای هدف نهایی
referees
داور مسابقات
double elimination tournament
مسابقات دو حذفی
tournaments
تشکیل مسابقات
tournaments
مسابقات قهرمانی
tournament
تشکیل مسابقات
tournament
مسابقات قهرمانی
Track and field events .
مسابقات دو میدانی
commissioners
مدیر مسابقات
arenas
میدان مسابقات
commissioner
مدیر مسابقات
refereeing
داور مسابقات
arena
میدان مسابقات
refereed
داور مسابقات
referee
داور مسابقات
referee
داور مسابقات شدن
umpiring
سرداور داور مسابقات
umpires
سرداور داور مسابقات
oarsman
پارو زن مسابقات قایقرانی
stand
سکوب تماشاچیان مسابقات
umpire
سرداور داور مسابقات
Olympic
مربوط به مسابقات المپیک
referees
داور مسابقات شدن
refereeing
داور مسابقات شدن
refereed
داور مسابقات شدن
cups
گلدان جایزه مسابقات
semi-final
مسابقات نیم پایانی
oarsmen
پارو زن مسابقات قایقرانی
cupped
گلدان جایزه مسابقات
cup
گلدان جایزه مسابقات
umpired
سرداور داور مسابقات
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
nordic combined
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
To win on points.
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
track and field
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
officiating
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiated
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiate
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
Test match
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test matches
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
officiates
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
egg position
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
swiss system
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
past performances
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hunt meeting
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
roadwork
تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something .
روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
play off
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
ultimate
نهایی
high limit
حد نهایی
terminals
نهایی
ultimata
نهایی
terminal
نهایی
ultimatums
نهایی
ultimatum
نهایی
final
نهایی
privy
نهایی
finals
نهایی
definitive
نهایی
closing
نهایی
definite
<adj.>
نهایی
conclusive
نهایی
peremptory
نهایی
final assembly
مونتاژ نهایی
final act
سند نهایی
final assembly
نصب نهایی
final value
ارزش نهایی
limiting value
ارزش نهایی
quarterfinal
یک چهارم نهایی
extreme range
برد نهایی
differential cost
ارزش نهایی
differential cost
هزینه نهایی
final diameter
قطر نهایی
grail
هدف نهایی
ultimate strength
مقاومت نهایی
ultimate load
بار نهایی
armageddon
مبارزهء نهایی
ultimate analysis
تجزیه نهایی
extreme position
وضعیت نهایی
top speed
سرعت نهایی
incremental cost
هزینه نهایی
final cut
برش نهایی
final report
گزارش نهایی
final drive
گرداننده نهایی
margin utility
مطلوبیت نهایی
final position
وضعیت نهایی
final payment
پرداخت نهایی
elevation stop
حد نهایی درجه
semifinal
نیمه نهایی
net result
نتیجه نهایی
final destination
مقصد نهایی
end user
کاربر نهایی
final judgement
حکم نهایی
end strength
استعداد نهایی
ultimate speed
سرعت نهایی
final velocity
سرعت نهایی
final term
جمله نهایی
final result
نتیجه نهایی
second check
بررسی نهایی
ultimate stress
تنش نهایی
additional costs
[expenses]
هزینه نهایی
ultimatums
هدف نهایی
ultimatum
هدف نهایی
drafts
نیمه نهایی
drafted
نیمه نهایی
draft
نیمه نهایی
terminus
ایستگاه نهایی
terminuses
ایستگاه نهایی
extra expenses
هزینه نهایی
incremental cost
هزینه نهایی
semi-finals
نیمه نهایی
semi-final
نیمه نهایی
end product
فراورده نهایی
end product
محصول نهایی
home stretch
مرحله نهایی
semi finals
نیمه نهایی
ultimate stress limit
حد تنش نهایی
try-outs
تمرین نهایی
try-out
تمرین نهایی
last word
<idiom>
نظر نهایی
final
مسابقه نهایی
finals
مسابقه نهایی
quarter final
یک چهارم نهایی
quarter-final
یک چهارم نهایی
quarter-finals
یک چهارم نهایی
ultimata
هدف نهایی
marginal costing
هزینه یابی نهایی
margin land
حد نهایی بازده زمین
margine efficiency of capital
بازده نهایی سرمایه
ultimate tensile stress
تنش کشش نهایی
ultimacy
حالت نهایی غائیت
terminal repeater
تقویت کننده نهایی
terminal ballistics
بالیستیک نهایی گلوله
tail end
قسمت نهایی انتها
no wind position
محل نهایی هواپیما
mechanicals
نتیجه نهایی تجسمی
ultimate strength
مقاومت یا استحکام نهایی
finalizing
بمرحله نهایی رساندن
final approach
مسیر نهایی فرود
end user
استفاده کننده نهایی
face formwork
قالب بندی نهایی
finalized
بمرحله نهایی رساندن
finishing strokes
دست کاری نهایی
draft report
گزارش نیمه نهایی
diminishing marginal utility
فایده نهایی نزولی
backdoor
وسیله نهایی یا زیرجلی
decreasing marginal cost
هزینه نهایی نزولی
ending
بخش نهایی چیزی
endings
بخش نهایی چیزی
finalised
بمرحله نهایی رساندن
finalises
بمرحله نهایی رساندن
finalising
بمرحله نهایی رساندن
finalize
بمرحله نهایی رساندن
aircraft rigging
تنظیم نهایی هواپیما
final decision
رای قطعی و نهایی
finales
اهنگ نهایی اخر
finalizes
بمرحله نهایی رساندن
finale
اهنگ نهایی اخر
final invoice
صورت حساب نهایی
final measurement
اندازه گیری نهایی
final temperature
درجه حرارت نهایی
final heading
مسیر پرواز نهایی
front end
نرم افزار نهایی
return
گزارش نهایی هیات تحقیق
margin efficiency of investment
بازده نهایی سرمایه گذاری
scope
نقطه توجه طرح نهایی
final drive
چرخ گرداننده نهایی شنی
pay off
جزای کیفر نتیجه نهایی
printout
نسخه چاپی نتیجه نهایی
end product
قطعات حاصله دستگاه نهایی
printouts
نسخه چاپی نتیجه نهایی
diminishing marginal product
منحنی نزولی محصول نهایی
returning
گزارش نهایی هیات تحقیق
final heading
سمت پرواز یا حرکت نهایی
returns
گزارش نهایی هیات تحقیق
diminishing marginal utility
نزولی بودن مطلوبیت نهایی
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
returned
گزارش نهایی هیات تحقیق
reserve price
قیمت نهایی بهای قطعی
final protocol
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
finallist
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
imprisonment
محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
surf off
دور نهایی مسابقه موج سواری
semi-finalists
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
quarterfinal
دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
finality
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
cupholder
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
final shaving
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
semi-finalist
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com