English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (4 milliseconds)
English Persian
handicap stake مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
Other Matches
price مبلغ شرطبندی
backing مبلغ شرطبندی
prices مبلغ شرطبندی
close corporation شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
men of property صاحبان املاک
men of position صاحبان مقام
equity حق صاحبان شرکت
equities حق صاحبان شرکت
chamber of shipping انجمن صاحبان کشتی
men of place صاحبان مقام یا منصب
general meeting of share holders مجمع عمومی صاحبان سهام
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
competitive مسابقهای
competetive مسابقهای
competitiveness مسابقهای
sensei مبارزه مسابقهای
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
dragon قایق مسابقهای 3 نفره
dragons قایق مسابقهای 3 نفره
panniers سبد کبوترهای مسابقهای
drives رانندگی ارابه مسابقهای
pannier سبد کبوترهای مسابقهای
drive رانندگی ارابه مسابقهای
book making شرطبندی
staking شرطبندی
miracle play نمایش بخشی از زندگی پیغمبران یا صاحبان کشف وکرامت
to time a race وقت مسابقهای را نگاه داشتن
turf accountants متصدی شرطبندی
proxy نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
slugfest مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
morning line امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
an out match مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
entry شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
overnight مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
one thousand guineas مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
supplemented اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplement اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplements اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
two thousands guineas مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
supplementing اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
postal match مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
walkovers برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkover برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
special weight race مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
post race مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
summa مبلغ
propagandist مبلغ
propagandists مبلغ
quantum مبلغ
amount مبلغ
amounts مبلغ
quantities مبلغ
quantity مبلغ
amount : مبلغ
amounted : مبلغ
amounted مبلغ
amounting مبلغ
amounting : مبلغ
amounts : مبلغ
promoter مبلغ
promoters مبلغ
tots مبلغ
tot مبلغ
lump sums مبلغ کل
sum مبلغ
lump sum مبلغ کل
sums مبلغ
turnover مبلغ فروش
evengelist مبلغ مسیحی
dribblet مبلغ کوچک
entirenss جمع کل مبلغ کل
roundest مبلغ زیاد
convertor مبلغ مذهبی
the entire sum تمامی مبلغ
to figure up مبلغ یا میزان
twopence مبلغ دو پنس
round مبلغ زیاد
missioner مبلغ مذهبی
converter مبلغ مذهبی
gross amount مبلغ ناخالص
carry forward مبلغ منقول
premium مبلغ بیمه
premiums مبلغ بیمه
balance of the amount باقیمانده مبلغ
pin money مبلغ ناچیز
missionaries مبلغ مذهبی
missionary مبلغ مذهبی
chicken feed مبلغ ناچیز
pittance مبلغ جزئی
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
it was a مبلغ زیادی بود
hiking مبلغ رابالا بردن
hikes مبلغ رابالا بردن
exaggerated مبلغ اغراق امیز
ratal مبلغ مشمول مالیات
hiked مبلغ رابالا بردن
hike مبلغ رابالا بردن
deductible مبلغ قابل کسر
capitalization جمع مبلغ سرمایه
chalk مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
even money مبلغ مساوی در شرط بندی
surcharges مبلغ جریمه نرخ اضافی
surcharge مبلغ جریمه نرخ اضافی
investments مبلغ سرمایه گذاری شده
Fine words butter no parsnips. از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
It was some consikerable amount. مبلغ قابل ملاحظه ای بود
What is this amount for? این مبلغ برای چیست؟
investment مبلغ سرمایه گذاری شده
i undertake to pay that sum متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
blank check چک امضاء شده بدون مبلغ
outlay مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
net amount payable to contractor مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
entry fee مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
discounted cash flow مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
debt discount تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
working capital مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
He deducts the amount from the invoice. او [مرد] این مبلغ را از حساب کسر می کند.
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
regressive tax مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
cash-and-carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
small claim ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
The borrower is absolutely free to use the amount. وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
cash and carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
face value مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
bond سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
poundage مبلغ به پوند وزن به پوند
short international مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com