English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
nontitle مسابقه بدون عنوان قهرمانی
Other Matches
clinched کسب عنوان قهرمانی
defending shampion مدافع عنوان قهرمانی
clinches کسب عنوان قهرمانی
clinch کسب عنوان قهرمانی
clinching کسب عنوان قهرمانی
titles دارنده عنوان قهرمانی
title دارنده عنوان قهرمانی
rematch مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
championship مسابقه قهرمانی
championships مسابقه قهرمانی
tourney مسابقه قهرمانی
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
untitled بدون عنوان
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
runless بدون برد در دور مسابقه
free legged بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
to poach a start in race بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
unlimited وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
titles صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
eponym عنوان دهنده عنوان مشخص
gladiatorship قهرمانی
championship قهرمانی
championships قهرمانی
heroism قهرمانی
playoff مسابقهی قهرمانی
crown تاج قهرمانی
championship مسابقههای قهرمانی
crowns تاج قهرمانی
tournaments مسابقات قهرمانی
tournament مسابقات قهرمانی
playoffs مسابقهی قهرمانی
victory lap دور قهرمانی
championships مسابقههای قهرمانی
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
title-holders برندهی مقام قهرمانی
title-holder برندهی مقام قهرمانی
magic number امتیاز لازم برای قهرمانی
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
candidates' matches رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
candidates' tournament تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
Test match مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test matches مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
Olympic Games مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
atlases قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlas قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
verism رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
stbtitle عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
ground عنوان
title عنوان
themes عنوان ها
titles عنوان
topic عنوان
subject [topic] عنوان
topics عنوان ها
subjects عنوان ها
caption عنوان
headline عنوان
headlines عنوان
heading عنوان
headings عنوان
name عنوان
capitulary عنوان
titles عنوان ها
title عنوان
names عنوان ها
captions عنوان
print عنوان و..
printed عنوان و..
by way of remainder به عنوان رد
rubric عنوان
rubrics عنوان
prints عنوان و..
head line عنوان
life peer عنوان
headwords عنوان
headword عنوان
life peers عنوان
appellative عنوان
epithet عنوان
epithets عنوان
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
exercise term عنوان مانور
start of heading شروع عنوان
guize روبند عنوان
berths کسب عنوان
Under the title ( heading) of … تحت عنوان ...
captions عنوان دادن
Distinguished . Titled. صاحب عنوان
caption عنوان دادن
in a topic form بصورت عنوان
head سالار عنوان
possessory title عنوان مالکیت
berthing کسب عنوان
berthed کسب عنوان
berth کسب عنوان
doctorates عنوان دکتری
doctorate عنوان دکتری
message heading عنوان پیام
intitule عنوان دادن به
the hoy f. عنوان پاپ
titlist دارای عنوان
nowise به هیچ عنوان
on loan به عنوان قرض
superscrible عنوان روی
head عنوان مبحث
appropriation title عنوان سپرده
headings عنوان گذاری
heading عنوان سرصفحه
heading عنوان گذاری
brands عنوان تجارتی
honorifics عنوان تجلیلی
topics عنوان سرفصل
appropriation title عنوان اعتبار
topic عنوان سرفصل
branding عنوان تجارتی
brand عنوان تجارتی
headings عنوان سرصفحه
natural حرکت در عنوان
honorific عنوان تجلیلی
exempli gratia [e.g.] به عنوان مثال
for example به عنوان مثال
surnames لقب عنوان
surname لقب عنوان
naturals حرکت در عنوان
lord عنوان لردی دادن به
titles واگذارکردن عنوان دادن به
subhead عنوان فرعی مقاله
challenge round مبارزه با صاحب عنوان
subhead عنوان جزء یا فرعی
language برنامهای که به عنوان مترجم
superscription عنوان روی پاکت
head line عنوان سرصفحه روزنامه
title page صفحه عنوان کتاب
title block قسمت عنوان نامه
misdirection گمراهی عنوان غلط
streamers عنوان چشمگیر مقاله
languages برنامهای که به عنوان مترجم
streamer عنوان چشمگیر مقاله
possession by title of ownership تصرف به عنوان مالکیت
title واگذارکردن عنوان دادن به
lords عنوان لردی دادن به
donna عنوان مودبانه بانوان
short title عنوان کوتاه شده
running head خط عنوان هرصفحه در متن
rubricize دارای عنوان قرمزکردن
rubricate دارای عنوان قرمزکردن
headings سمت سینه ناو عنوان
to serve as something به کار رفتن به عنوان چیزی
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
dominie عنوان کشیشان کلیسای هلند
heading عنوان یا نام متن در فایل
running title عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
superscription عنوان نوشته روی چیزی
to act [as somebody] عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
short title عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
residentship اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
to function as something به کار رفتن به عنوان چیزی
Take it as a souvenir! این را به عنوان سوغاتی بردار!
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com