English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
Other Matches
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
team pursuit مسابقه تعقیبی تیمی
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
cycling دوچرخه سواری
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
velodrome پیست دوچرخه سواری
bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycles دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
singles مسابقه انفرادی
foursomes مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursome مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
cyclo cross مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
Grand Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
eventing انواع مسابقه اسب سواری
rodeo مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeos مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
surf off دور نهایی مسابقه موج سواری
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
tour de france مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
individual pursuit تعقیبی دونفره
pursuit relay دو امدادی تعقیبی
homing torpedo اژدر تعقیبی
teamer هم تیمی
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
stablemate هم تیمی بوکس
dual meet مسابقههای تیمی
solid تیمی با بازیگران خوب
solids تیمی با بازیگران خوب
He passed the ball on to his teammate. او [مرد] توپ را به هم تیمی اش پاس داد.
poaches زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
poached زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
poach زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
blind score امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
single انفرادی
individual انفرادی
individuals انفرادی
singularity انفرادی
single life انفرادی
individual aquipment تجهیزات انفرادی
slit trench سنگر انفرادی
solitany confinment حبس انفرادی
cells زندان انفرادی
individual tests ازمونهای انفرادی
cell زندان انفرادی
individualism حالت انفرادی
individualized instruction اموزش انفرادی
several covenants تعهدات انفرادی
single tax مالیات انفرادی
bullword کمربندحفافتی انفرادی
spade بیل انفرادی
spades بیل انفرادی
sporadically پراکنده انفرادی
sporadic پراکنده انفرادی
solitary confinement زندان انفرادی
close confinement زندان انفرادی
close confinement حبس انفرادی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
individual reserves وسایل ذخیره انفرادی
monocracy حکومت مستقل یا انفرادی
play شرکت درمسابقه انفرادی
played شرکت درمسابقه انفرادی
solos تک خوانی بطور انفرادی
playing شرکت درمسابقه انفرادی
plays شرکت درمسابقه انفرادی
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
personal error خطاهای انفرادی افراد
solo تک خوانی بطور انفرادی
single tax مالیات بر درامد انفرادی
under arms مجهز باسلحه سبک و انفرادی
several انفرادی مربوط به خود چند تن
excess listing لیست وسایل انفرادی مازاد
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
picket کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
individual reserves وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
pickets کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
golf بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
autecology مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
administrative segregation زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
severalty مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
carts دوچرخه
bikes دوچرخه
bike دوچرخه
bicycle دوچرخه
carted دوچرخه
cart دوچرخه
carting دوچرخه
bicycles دوچرخه
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
biker دوچرخه سوار
folding bicycle دوچرخه تاشو
buglet بوق دوچرخه
cabriolet درشکه دوچرخه
hansom درشکه دوچرخه
bicyclist دوچرخه سوار
bicycle pump تلمبه دوچرخه
cyclists دوچرخه سوار
bicycle kick پای دوچرخه
bicycle path راه دوچرخه رو
handle bar دسته دوچرخه
cyclist دوچرخه سوار
caisson ارابه دوچرخه
bicycle دوچرخه پایی
bicycles دوچرخه پایی
tandem دوچرخه دونفری
tandems دوچرخه دونفری
push bikes دوچرخه پایی
velocipede دوچرخه پایی
push bike دوچرخه پایی
hansoms درشکه دوچرخه
two wheel tractor تراکتور دوچرخه
cycle track راه دوچرخه رو
cartwright's shop دوچرخه سازی
motor-assisted pedal cycle [British English] دوچرخه موتوردار
wheelman دوچرخه سوار شراعبان
bikes مخفف bicycle دوچرخه
gearwheel چرخ رکاب دوچرخه
shay درشکه دوچرخه دونفره
bike مخفف bicycle دوچرخه
full-suspension bike دوچرخه کاملا معلق
motor cycle دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
wheelsman دوچرخه سوار شراعبان
to walk a bicycle دوچرخه را با دست بردن
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
to hop on your bicycle روی دوچرخه خود جهیدن
peloton گروه دوچرخه سواران جادهای
motor paced حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
tilbury درشکه روباز سبک دوچرخه
She wobbled on her bike. او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
trailers یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
I bought the bicycle on impulse . یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
trailer یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
It was wrong of you to take the bicycle . کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
ralliear یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
To dismount from a horse(bicycle). از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
ride سواری
rides سواری
riding سواری
Woman sitting on the man کیر سواری
driving سواری
He fell off his bike and bruised his knee. او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
I'm saving up for a new bike. من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
saddle سواری کردن
motorcar خودرو سواری
saddler اسب سواری
horsemanship اسب سواری
surf riding موج سواری
saddles سواری کردن
saddle horse اسب سواری
roadsters اسب سواری
roadster اسب سواری
surfriding موج سواری
surfing موج سواری
manege اسب سواری
skim boarding موج سواری
trooper اسب سواری
jockeying اسب سواری
saddled سواری کردن
jumbled سواری کردن
top boot چکمه سواری
jumble سواری کردن
passenger car اتومبیل سواری
to take a drive سواری کردن
jumbles سواری کردن
jumbling سواری کردن
troopers اسب سواری
hackney اسب سواری
surf موج سواری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com