Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
Other Matches
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
unlimited
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
racing course
مسافت مسابقه
flights shooting
مسابقه مسافت نه هدف
limit
مسافت یا مدت مسابقه
short course
مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
tirtyfive pound weight throw
مسابقه پرتاب چکش
basket throw
مسابقه پرتاب از راه دور
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
fly casting
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
field events
مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field event
مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
western round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
york round
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
wand shoot
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
st george round
مسابقه مردان هر کدام با 63تیر در مسافت 001 متر و63 تیر در 08 متر و 63 تیردر 06 متر با تیر و کمان
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
short international
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
coincidence range finder
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
perspective
لحاظ
point of view
لحاظ
in the light of
از لحاظ
with the view of
از لحاظ
for purposes of
از لحاظ
every way
از هر لحاظ
with a view to
از لحاظ
points of view
لحاظ
viewpoints
لحاظ
perspectives
لحاظ
viewpoint
لحاظ
telemetering
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
in every respect
ازهر لحاظ
politically
از لحاظ سیاسی
of
از طرف از لحاظ
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
in all respects
ازهر لحاظ
pro forma
از لحاظ فاهر
municipally
از لحاظ شهرداری
juridically
از لحاظ حقوقی
socially
از لحاظ اجتماعی
orthographically
از لحاظ املا
surgically
از لحاظ جراحی
juridically
از لحاظ قضائی
sanitarily
از لحاظ بهداشت
modally
از لحاظ چگونگی
criminally
از لحاظ جنائی
juristically
از لحاظ حقوقی
medically
از لحاظ طبی
professionally
از لحاظ پیشه
technically speaking
از لحاظ فنی
qualitatively
از لحاظ کیفیت
phase
لحاظ پایه
exofficio
از لحاظ سمت
sexually
از لحاظ جنس
materialistically
از لحاظ مادیت
nationally
از لحاظ ملی
militarily
از لحاظ نظامی
phased
لحاظ پایه
to all intents and purposes
ازهر لحاظ
economically
از لحاظ اقتصاد
phases
لحاظ پایه
theologically
از لحاظ الهیات
for brevity's sake
از لحاظ اختصار
from an economical standpoint
از لحاظ اقتصاد
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
internationally
از لحاظ بین المللی
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
strategically
از لحاظ سوق الجیشی
theoretically
از لحاظ فرض علمی
geologically
از لحاظ زمین شناسی
politically active
از لحاظ سیاسی پرتحرک
politically involved
از لحاظ سیاسی پرتحرک
nautically
از لحاظ کشتی رانی
mineralogically
از لحاظ کان شناسی
on principle
از لحاظ قیود اخلاقی
hierarchically
از لحاظ رئیسی و مرئوسی
exofficio
از لحاظ تصدی مقام و غیره
ornamentally
از لحاظ تزئین منباب زینت
nutrients
ماده مقوی از لحاظ غذایی
nutrient
ماده مقوی از لحاظ غذایی
symmetry allowed reaction
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
wood craft
جنگل شناسی از لحاظ شکار
ornamentallyr
از لحاظ تزئین میناب زینت
to rely on somebody for your income
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
popularly
از لحاظ توده مردم بزبان ساده
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children.
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
cleans
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleanest
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
clean
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
advantaged
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
psychological moment
موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
historcicism
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
distance
مسافت
lengths
مسافت
short-range
کم مسافت
short range
کم مسافت
range
مسافت
ranges
مسافت
ranged
مسافت
length
مسافت
distances
مسافت
range sensing
تخمین مسافت
telephoning
در یک مسافت طولانی
range scale
طبله مسافت
ranging
مسافت یابی
air distance
مسافت هوایی
blooming train
مسافت نورد
burst range
مسافت ترکش
equidistance
مسافت مساوی
odometry
مسافت پیمایی
odometer
مسافت سنج
close range
مسافت نزدیک
telephones
در یک مسافت طولانی
telephoned
در یک مسافت طولانی
telephone
در یک مسافت طولانی
range determination
تخمین مسافت
range finder
مسافت یاب
range finding
مسافت یابی
proximity fuze
از مسافت دور
range indicator
شاخص مسافت
range indicator
طبله مسافت
range indicator
مقیاس مسافت
plotting scale
خط کش مسافت یاب
jacob's staff
مسافت سنج
range adjustment
تنظیم مسافت
range determination
تعیین مسافت
range calibration
تنظیم مسافت
range drum
طبله مسافت
trochometer
مسافت پیما
hauled
مسافت حمل
test course
مسافت ازمایش
haul
مسافت حمل
sight distance
مسافت دید
viameter
مسافت پیما
training distance
مسافت تمرین
known distance
مسافت معلوم
telemetry
مسافت سنجی
taximeter
مسافت سنج
supporting distance
مسافت پشتیبانی
telemeter
مسافت سنج
metrograph
مسافت سنج
intervalometer
مسافت سنج
rangefinders
مسافت یاب
hauls
مسافت حمل
odograph
مسافت سنج
hauling
مسافت حمل
long distance
دارای مسافت زیاد
miles
مقیاس سنجش مسافت
mile
مقیاس سنجش مسافت
macrometer
دوربین مسافت سنج
eying
دیدخوب با تشخیص مسافت
macrometer
مسافت یاب نوری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com