Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English
Persian
geodesy
مساحی کردن زمین
Other Matches
surveyed
زمین پیمایی مساحی
surveys
زمین پیمایی مساحی
survey
زمین پیمایی مساحی
surveys
مساحی کردن
surveyed
مساحی کردن
survey
مساحی کردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
prospected
اکتشاف کردن مساحی
prospects
اکتشاف کردن مساحی
prospect
اکتشاف کردن مساحی
prospecting
اکتشاف کردن مساحی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
surveyed
مساحی
survey
مساحی
perambulation
مساحی
plumbing
مساحی
geodesy
مساحی
surveys
مساحی
surveying
مساحی
measuring tape
نوار مساحی
measuring chain
زنجیر مساحی
geodesy
علم مساحی
horizontal taping
مساحی افقی
band chain
زنجیر مساحی
surveyor's chain
زنجیر مساحی
chain
زنجیر مساحی
chains
زنجیر مساحی
levelling rod
دستک مساحی
geodesist
متخصص علم مساحی
circumferentor
زاویه سنج مساحی
topography
مکان نگاری مساحی
double tape
نوار مساحی مضاعف
surveyor's level
تراز مساحی یا پیمایش
surveying
مساحی نقشه برداری
geodetic
مربوط به مساحی خط اقصر
fanion
پرچم مساحی ونقشه برداری
triangulation
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
grounding
زمین کردن
ground
زمین کردن
paralyzed
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysing
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzing
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysed
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyses
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyse
زمین گیر کردن خنثی کردن
terrain spotting
تجسس کردن زمین
protective earthing
زمین کردن حفافتی
searches
مراقبت کردن از زمین
dibble
گود کردن زمین
terrain spotting
دیدبانی کردن زمین
to cultivate land
زمین را کشت کردن
searchingly
کاوش کردن زمین
searchingly
مراقبت کردن از زمین
searches
کاوش کردن زمین
to clear land
زمین راصاف کردن
peneplane
فرسوده کردن زمین
harrow
صاف کردن زمین
to work the land
زمین را زراعت کردن
to dig out
گود کردن زمین
peneplain
فرسوده کردن زمین
harrows
صاف کردن زمین
searched
کاوش کردن زمین
dig , in
گود کردن زمین
search
مراقبت کردن از زمین
searched
مراقبت کردن از زمین
search
کاوش کردن زمین
to till the soil
زمین را کشت کردن
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
neutral earth
زمین کردن نقطه صفر
grubs
زمین کندن جستجو کردن
grubbed
زمین کندن جستجو کردن
grub
زمین کندن جستجو کردن
photo imagery
عکس برداری کردن از زمین
harrows
باچنگک زمین را صاف کردن
harrow
باچنگک زمین را صاف کردن
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
geologize
مطالعه علم زمین شناسی کردن
geologize
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
bedraggle
روی زمین کشیدن و چرک کردن
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
hovering
پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
reclaims
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
soil improvement
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
peg out
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
clip
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
reventment
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
descentheight
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
fumble
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
send in
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
cinder tracks
زمین دو
this earthly round
زمین
floor
کف زمین
grass roots
کف زمین
cinder track
زمین دو
ground
کف زمین
domain
زمین
domains
زمین
soil
زمین
acre
زمین
acres
زمین
earth
زمین
land n
زمین
soils
زمین
ground
: زمین
ground
زمین
soiling
زمین
floored
کف زمین
lackland
بی زمین
floors
کف زمین
floor
کف زمین
real estate
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
terrain
زمین
ground line
خط زمین
geodetically
زمین
field
زمین
earthing
زمین
earths
زمین
tellus
زمین
land
زمین
grazes
زمین
extra terrestrial
زمین
globe
زمین
rooter
زمین کن
fielded
زمین
aerospace
جو زمین
grazed
زمین
globes
زمین
fields
زمین
norland
زمین
ground surface
کف زمین
graze
زمین
paralytic disability
زمین گیری
mixed graze
توام زمین
slum
زمین زیربنا
mid court
وسط زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com