Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
range finder
مسافت سنج دریایی
Search result with all words
loran
رادار مسافت سنج دریایی
sextant
وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
Other Matches
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
short international
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
range section
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
telemetering
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
ranges
مسافت
distances
مسافت
distance
مسافت
length
مسافت
short range
کم مسافت
range
مسافت
lengths
مسافت
short-range
کم مسافت
ranged
مسافت
range scale
طبله مسافت
range calibration
تنظیم مسافت
range indicator
مقیاس مسافت
close range
مسافت نزدیک
test course
مسافت ازمایش
telemetry
مسافت سنجی
range drum
طبله مسافت
haul
مسافت حمل
training distance
مسافت تمرین
range indicator
شاخص مسافت
taximeter
مسافت سنج
burst range
مسافت ترکش
trochometer
مسافت پیما
viameter
مسافت پیما
range finding
مسافت یابی
blooming train
مسافت نورد
range finder
مسافت یاب
range adjustment
تنظیم مسافت
range indicator
طبله مسافت
telephoning
در یک مسافت طولانی
telephone
در یک مسافت طولانی
telephoned
در یک مسافت طولانی
sight distance
مسافت دید
supporting distance
مسافت پشتیبانی
air distance
مسافت هوایی
range determination
تعیین مسافت
ranging
مسافت یابی
intervalometer
مسافت سنج
range sensing
تخمین مسافت
rangefinders
مسافت یاب
jacob's staff
مسافت سنج
known distance
مسافت معلوم
odograph
مسافت سنج
metrograph
مسافت سنج
telephones
در یک مسافت طولانی
odometer
مسافت سنج
equidistance
مسافت مساوی
hauling
مسافت حمل
telemeter
مسافت سنج
plotting scale
خط کش مسافت یاب
proximity fuze
از مسافت دور
racing course
مسافت مسابقه
range determination
تخمین مسافت
hauled
مسافت حمل
hauls
مسافت حمل
odometry
مسافت پیمایی
taximeter
مسافت نمای تاکسی
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
range table
جدول مسافت توپ
tachymeter
دوربین مسافت یاب
telemeter
دورسنج مسافت سنج
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
miles
مقیاس سنجش مسافت
mile
مقیاس سنجش مسافت
sound ranging
مسافت یابی صوتی
tachometer
کیلومترشمار مسافت سنج
measuring magnifier
مسافت یاب دقیق
range spotting
تخمین مسافت کردن
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long
طی مسافت زیاد توپ
long-
طی مسافت زیاد توپ
longed
طی مسافت زیاد توپ
longer
طی مسافت زیاد توپ
longest
طی مسافت زیاد توپ
longs
طی مسافت زیاد توپ
measurer whell
چرخ مسافت سنج
mean free path
مسافت ازاد میانگین
flash ranging
مسافت یابی نوری
ranging
مسافت یابی کردن
leader's rule
تعیین مسافت امن
long distance supply
تغذیه مسافت دور
macrometer
مسافت یاب نوری
macrometer
دوربین مسافت سنج
flights shooting
مسابقه مسافت نه هدف
mean free path
مسافت ازاد متوسط
limit
مسافت یا مدت مسابقه
spot
مسافت یابی کردن
long distance
دارای مسافت زیاد
long distance
دارای مسافت دور
long-distance
دارای مسافت زیاد
long-distance
دارای مسافت دور
torpedo run
مسافت طی شده اژدر
range keeper
محاسب مسافت توپ
range board
میز تنظیم مسافت
range rake
الیداد مسافت سنج
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
range finding
تخمین مسافت کردن
equidistant
دارای مسافت مساوی
eye
دیدخوب با تشخیص مسافت
eyeing
دیدخوب با تشخیص مسافت
eyes
دیدخوب با تشخیص مسافت
eying
دیدخوب با تشخیص مسافت
spots
مسافت یابی کردن
distantly
دور به مسافت زیاد
range disk
میز تصحیح مسافت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
arming range
مسافت مسلح شدن گلوله
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
mileage
مسافت طی شده به وسیله خودرو
coincidence adjustment
تعیین مسافت به وسیله انطباق
range drum
طبله بستن مسافت به توپ
safe distance
مسافت امن اطراف مین
metropolitan area network
شبکه گسترده در مسافت محدود.
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
measuring magnifier
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
legs
مسافت طی شده قایق در یک دور
leg
مسافت طی شده قایق در یک دور
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
course
مسیر رفت و برگشت مسافت
coursed
مسیر رفت و برگشت مسافت
marathons
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
marathon
دو ماراتون به مسافت 09124 متر
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
band
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
fetches
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetch
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetched
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
courses
مسیر رفت و برگشت مسافت
bands
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
lobster
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
speed
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
short course
مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
target range
مسافت هدف میدان تیر مشقی
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
speeding
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speeds
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
make time
<idiom>
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
mpg
مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
winning post
تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد
shortest
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com