English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
yachting مسافرت با قایق تفریحی
Other Matches
dinghy قایق تفریحی
dinghies قایق تفریحی
cabin cruiser قایق تفریحی
cabin cruisers قایق تفریحی
day sailer قایق بادبانی تفریحی
keelboat قایق تفریحی لنگردار
scow وته پهن قایق تفریحی
powerboats قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboat قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
sailings مسافرت با قایق بادی
sail مسافرت با قایق بادی
sailed مسافرت با قایق بادی
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
the incidents of a journey رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
treks کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
trips مسافرت مسافرت کردن
trip مسافرت مسافرت کردن
tripped مسافرت مسافرت کردن
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
social تفریحی
what a lark چه تفریحی
sportive تفریحی
resourc کار تفریحی
amusement park پارک تفریحی
junkets سفر تفریحی
junket سفر تفریحی
sport fish ماهیگیری تفریحی
amusement parks پارک تفریحی
sportful تفریحی خوشگذران
sports تفریحی سرگرم کردن
hobbyhorse کار تفریحی سرگرمی
sashay راه پیمایی تفریحی
hacking اسب سواری تفریحی
yachtsmen صاحب کشتی تفریحی
yachtsman صاحب کشتی تفریحی
sport تفریحی سرگرم کردن
ski tourer اسکی باز تفریحی
sported تفریحی سرگرم کردن
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
impresario مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
to play for love تفریحی یا عشقی بازی کردن
impresarios مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
sports نمایش تفریحی بازی کردن
sport نمایش تفریحی بازی کردن
sported نمایش تفریحی بازی کردن
plinking تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
parachute spinnaker بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
craftshop کارگاه هنرهای دستی تفریحی
donkey baseball بیس بال تفریحی با الاغ
day-trippers کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
sported تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
dabble سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbled سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
sport تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
marina لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dabbles سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
marinas لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
sports تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
hacked ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacks ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
package shows نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
hack ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
toured مسافرت
touring مسافرت
tours مسافرت
journeyed مسافرت
tour مسافرت
locomotion مسافرت
journey مسافرت
journeys مسافرت
journeying مسافرت
travel مسافرت
traveled مسافرت
travels مسافرت
peregrination مسافرت دور
walkabouts مسافرت پیاده
peregrinations مسافرت دور
walkabout مسافرت پیاده
hitchhike مسافرت مفتی
jaunt مسافرت کوچک
jaunts مسافرت کوچک
dromomania جنون مسافرت
river trip مسافرت رودخانه ای
visits مسافرت معاینه
visit مسافرت معاینه
visited مسافرت معاینه
royal progress مسافرت شاهانه
trip ticket بلیط مسافرت
passports اجازه مسافرت
passport اجازه مسافرت
holiday at the seaside [British] مسافرت کنار دریا
churchills v to moscow مسافرت چرچیل به مسکو
To travel night and day . شب وروز مسافرت کردن
all-expense tour مسافرت بسته بندی
campaign مسافرت درداخل کشور
holiday by the seaside [British] مسافرت کنار دریا
train journey from ... over ... to ... مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
trial trip مسافرت ازمایشی یا امتحانی
camels مسافرت کردن باشتر
traversabel سخنرانی درباره مسافرت
port مامن مبدا مسافرت
package tour مسافرت بسته بندی
travelogues سخنرانی درباره مسافرت
travelogue سخنرانی درباره مسافرت
travelogs سخنرانی درباره مسافرت
package holiday مسافرت بسته بندی
campaigns مسافرت درداخل کشور
camel مسافرت کردن باشتر
trip ticket برگه اجازه مسافرت
Get ready for the journey(trip) برای مسافرت حاضر شو
campaigning مسافرت درداخل کشور
campaigned مسافرت درداخل کشور
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
roadability راهواری قابل مسافرت در جاده
waybill خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
foy سوری که بخاطر مسافرت میدهند
riding گردش و مسافرت لنگر گاه
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
commuted مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
passenger mile طول راه مسافرت به حسب میل
commuting مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commute مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
astronautics مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
mal de mer سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
stow away مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
itinerate سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
I travel tomorrow [afternoon] . من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
roadworthy اماده مسافرت قابل سفر کردن
I have a short trip ahead. قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
commutes مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
flying بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
traveling fellowship بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
travel سفر کردن مسافرت کردن
traveled سفر کردن مسافرت کردن
travels سفر کردن مسافرت کردن
bilge کف قایق
lighter قایق
barges قایق
barge قایق
barged قایق
boats قایق
boat قایق
ark قایق
lighters قایق
boat tail دم قایق
boatdeck پل قایق
caique قایق
ferry boat قایق
outboard قایق
lighterage قایق باری
lighters قایق بارکش
lighters قایق باری
monohull قایق با یک بدنه
motor sailer قایق موتوردار
lighter قایق بارکش
sterns عقب قایق
lighter قایق باری
motorboat engine قایق موتوری
night boat قایق اماده
ice boat قایق یخ شکن
life raft قایق نجات
iceboat قایق یخ شکن
icebreaker قایق یخ شکن
boat-hooks چنگک قایق
The boat sank. قایق غرق شد
boat-hooks هوک قایق
landing craft raiding قایق هجومی
boat-hook چنگک قایق
boat-hook هوک قایق
boat hook چنگک قایق
boat hook هوک قایق
boat gang نگهبان قایق
boathouse آشیانهی قایق
boathouse قایق خانه
seaboat قایق ترابری
service craft قایق گشتی
single banked boat قایق تک پارو زن
sloop قایق جنگی
sloop قایق یک دکله
soling قایق با 3 سرنشین
tumbril قایق ته صاف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com