Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
american plan
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
Other Matches
fog curing room
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
manifesting
قطعنامه لیست مسافرین
manifests
قطعنامه لیست مسافرین
manifested
قطعنامه لیست مسافرین
manifest
قطعنامه لیست مسافرین
flight manifest
بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
compartment marking
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
manifest
لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
gates
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
manifested
لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifesting
لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
booker
کسی که برای مسافرین جا رزرو میکندوبلیط می فروشد
manifests
لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
gate
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
aviation life support equipment
وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
Havana
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
barbette
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
gilded youth
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
kick about
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
needleful
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
skipjack
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
kumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
collarette
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
bacillus
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
gabionade
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
littering
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
littered
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
embrasure
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
kermis
جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
crazing mill
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
gingall
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
litter
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bloody marys
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
brainstorming
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
G-strings
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
bloody mary
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
creme
نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
live box
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
vasculum
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
bowling alleys
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
happy family
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
moleskin
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
energetics
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
bowling alley
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
chopsticks
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
clobber
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
islets of langerhans
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
bandstand
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
sand iron
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
clobbered
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbers
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
quiot
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
bandstands
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
autoharp
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
clobbering
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
get a word in
<idiom>
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
braced
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
a hot potato
<idiom>
[بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
beanpoles
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
following my lead
یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
beanpole
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
griddle cake
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
chambers
اطاق
roommate
هم اطاق
floor
کف اطاق
roommates
هم اطاق
floors
کف اطاق
chamber
اطاق
chum
هم اطاق
chums
هم اطاق
offices
اطاق
office
اطاق
rooms
اطاق
ground
[British]
[floor]
کف اطاق
floored
کف اطاق
room
اطاق
house room
اطاق
floor
کف اطاق
jet flap
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
fusion welding
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
combat information center
اطاق عملیات
automobile body
اطاق اتومبیل
auto body
اطاق اتومبیل
chamber of commerce
اطاق تجارت
bed room
اطاق خواب
buffer chamber
اطاق خرج
camarilla
اطاق کوچک
cleaning room
اطاق شستشو
chambered
اطاق دار
chamber of commerce
اطاق بازرگانی
cargo compartment
اطاق بار
carbody
اطاق اتومبیل
cock loft
اطاق زیرشیروانی
living rooms
اطاق نشیمن
cloak room
اطاق رختکن
coding room
اطاق رمز
combustion chamber
اطاق انفجار
test room
اطاق ازمایش
heating chamber
اطاق گرمکن
keeping room
اطاق نشیمن
range house
اطاق انبارمیدان
snuggery
اطاق خلوت
roundhouse
اطاق عقبی
room no
اطاق شماره 3
operating stand
اطاق هدایت
palor
اطاق نشیمن
palor
اطاق پذیرایی
parlor
اطاق پذیرایی
picture gallery
اطاق نقاشی
pilot house
اطاق سکان
room lighting
روشنایی اطاق
radome
اطاق رادار
ready room
اطاق توجیه
the f. of a room
اثاثیه اطاق
guardroom
اطاق کشیک
combustion chamber
اطاق خرج
wardership
اطاق زندانبان
damp room
اطاق نمناک
drive's cab
اطاق راننده
dumb chamber
اطاق بی روزنه
wardroom
اطاق افسران
dwelling room
اطاق نشیمن
parlor
اطاق نشیمن
enfilade
یک رشتهء اطاق
waiting room
اطاق انتظار
flighty deck
اطاق پرواز
fumatorium
اطاق دودی
fumatorium
اطاق بخار
triclinium
اطاق نهارخوری
trick wheel
اطاق اسکان
reaction chamber
اطاق واکنش
parquet
اجرچوبی کف اطاق
gas chambers
اطاق خرج
chambers
اطاق خرج
waiting-rooms
اطاق انتظار
chamber
اطاق خرج
clearing house
اطاق پایاپای
clearing houses
اطاق پایاپای
operating rooms
اطاق عمل
centres
داربست اطاق
car
اطاق اسانسور
cars
اطاق اسانسور
waiting-room
اطاق انتظار
dining room
اطاق نهارخوری
draft
اطاق بار
drafted
اطاق بار
drafts
اطاق بار
schoolroom
اطاق درس
schoolrooms
اطاق درس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com