Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
To pick up a passenger.
مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Other Matches
pick up
سوار کردن مسافر
take on
مسافر سوار کردن
taxi stand
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
cabstand
[American E]
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi rank
[British E]
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
Take this luggage to the bus, please.
لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
Where can I get a taxi?
کجا میتوانم یک تاکسی سوار شوم.
Where can I get a taxi?
کجا میتوانم تاکسی سوار شوم.
We got into the wrong bus .
سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
to ride on the bus
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
Which bus do I take for the opera?
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Which bus do I take to Victoria Station?
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
staging
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
embarked
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
taxiway
راه تاکسی یا باند تاکسی
taxi
تاکسی کردن
taxied
تاکسی کردن
taxies
تاکسی کردن
taxiing
تاکسی کردن
taxiway
مسیر تاکسی کردن
turn off guidance
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
pick up
<idiom>
سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
turn off guidance
هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
to ride and tie
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
administrative landing
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
cavalry
سوار نظامی سوار اسبی
transit area
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
overhauling
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
fabricates
سوار کردن
mount
سوار کردن
assembles
سوار کردن
assembled
سوار کردن
modulating
سوار کردن
fabricate
سوار کردن
take up
سوار کردن
fabricated
سوار کردن
fabricating
سوار کردن
modulates
سوار کردن
modulate
سوار کردن
assemble
سوار کردن
rigged
سوار کردن
rig
سوار کردن
enchase
سوار کردن
mounts
سوار کردن
rigs
سوار کردن
horse guards
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
rodeos
سوار کاری کردن
entrain
سوار کردن کشیدن
install
سوار کردن جادادن
installing
سوار کردن جادادن
mounting
سوار کردن وسایل
rodeo
سوار کاری کردن
assembles
سوار کردن قطعات
setting up apparatus
دستگاه سوار کردن
staging
سوار کردن جا دادن
set
سوار کردن جاانداختن
embarks
درکشتی سوار کردن
to take ship
در کشتی سوار کردن
to give somebody a ride
کسی را سوار کردن
imbark
در کشتی سوار کردن
assemble
سوار کردن قطعات
modulating
سوار کردن موج
modulates
سوار کردن موج
modulate
سوار کردن موج
embarking
درکشتی سوار کردن
embarked
درکشتی سوار کردن
embark
درکشتی سوار کردن
assembled
سوار کردن قطعات
to give somebody a lift
کسی را سوار کردن
installs
سوار کردن جادادن
sets
سوار کردن جاانداختن
setting up
سوار کردن جاانداختن
assemblage
انجمن عمل سوار کردن
erect
بناکردن سوار یا نصب کردن
erects
بناکردن سوار یا نصب کردن
remounting
برگشتن دوباره سوار کردن
erecting
بناکردن سوار یا نصب کردن
erected
بناکردن سوار یا نصب کردن
remounted
برگشتن دوباره سوار کردن
remount
برگشتن دوباره سوار کردن
assemblages
انجمن عمل سوار کردن
mounting
اسباب سوار شدن یا کردن
juryrig
سوار کردن موقت وسایل
remounts
برگشتن دوباره سوار کردن
removable
قابل سوار و پیاده کردن
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
ramp
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
piggybacks
پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
ramps
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
the setting of a gem
سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
piggyback
پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
cavalry man
سوار در سوار نظام
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
stage
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
piggyback
<idiom>
روی کتف نشاندن ،پشت خود سوار کردن
assembles
سوار کردن گردهمایی کردن
assemble
سوار کردن گردهمایی کردن
assembled
سوار کردن گردهمایی کردن
mount
قنداق سوار کردن بر پا کردن
mounts
قنداق سوار کردن بر پا کردن
rail loading
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
to give one a lift
کسیرا پیش خود سوار کردن وقسمتی از راه بردن
roll on roll off
روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll on roll off
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
cabs
تاکسی
cab
تاکسی
taxicab
تاکسی
taxicabs
تاکسی
shore boat
تاکسی اب
Taxi!
تاکسی!
Taxi
تاکسی
taximan
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
tripper
مسافر
pilgrims
مسافر
lodgers
مسافر
traveller
مسافر
travelers
مسافر
trippers
مسافر
pilgrim
مسافر
travellers
مسافر
passengers
مسافر
passenger
مسافر
traveler
مسافر
peregrinator
مسافر
on the road
مسافر
viator
مسافر
lodger
مسافر
roomer
مسافر
farer
مسافر
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
shore boat
تاکسی ساحلی
cab drivers
رانندهی تاکسی
cab driver
رانندهی تاکسی
cabman
راننده تاکسی
taxi
تاکسی خودروی
cabby
راننده تاکسی
cabstand
توقفگاه تاکسی
taxi
تاکسی یا خودروی
cabbies
راننده تاکسی
taxied
تاکسی خودروی
taxiing
تاکسی خودروی
taxies
تاکسی یا خودروی
taxies
تاکسی خودروی
cabbie
راننده تاکسی
taxied
تاکسی یا خودروی
taximan
راننده تاکسی
taxiing
تاکسی یا خودروی
floppy
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy discs
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppies
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disks
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disk
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
wayfarer
مسافر پیاده
shipper
مسافر کشتی
fared
کرایه مسافر
passage money
کرایه مسافر
faring
کرایه مسافر
fares
کرایه مسافر
westbound
مسافر مغرب
wayfarers
مسافر پیاده
ganger
مسافر پیاده
trekker
مسافر باگاری
hare
مسافر بی بلیط
foot passenger
مسافر پیاده
spaceman
مسافر فضایی
fare
کرایه مسافر
stow away
مسافر قاچاق
hares
مسافر بی بلیط
stowaways
مسافر مخفی
stowaways
مسافر قاچاق
spacemen
مسافر فضایی
stowaway
مسافر قاچاق
stowaway
مسافر مخفی
taxi stand
ماندگاه مجاز تاکسی
taximeter
مسافت نمای تاکسی
birds of passage
مرغان مهاجریا مسافر
peregrine
ازخارجه امده مسافر
baggage
بار و بنهء مسافر
taximeter
نشان دهنده کرایه تاکسی
Please get me a taxi.
لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
minicab
اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
Where can I get a taxi?
کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
taxiway
جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه
Where can I get a taxi?
کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com