English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (2 milliseconds)
English Persian
stowaway مسافر مخفی
stowaways مسافر مخفی
Other Matches
underground مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
viator مسافر
farer مسافر
pilgrim مسافر
travellers مسافر
travelers مسافر
passengers مسافر
pilgrims مسافر
passenger مسافر
traveller مسافر
traveler مسافر
roomer مسافر
tripper مسافر
peregrinator مسافر
lodger مسافر
lodgers مسافر
trippers مسافر
on the road مسافر
westbound مسافر مغرب
wayfarers مسافر پیاده
wayfarer مسافر پیاده
spaceman مسافر فضایی
passage money کرایه مسافر
ganger مسافر پیاده
spacemen مسافر فضایی
fared کرایه مسافر
stowaways مسافر قاچاق
stow away مسافر قاچاق
shipper مسافر کشتی
trekker مسافر باگاری
foot passenger مسافر پیاده
stowaway مسافر قاچاق
hares مسافر بی بلیط
fares کرایه مسافر
hare مسافر بی بلیط
fare کرایه مسافر
faring کرایه مسافر
baggage بار و بنهء مسافر
birds of passage مرغان مهاجریا مسافر
peregrine ازخارجه امده مسافر
pick up سوار کردن مسافر
take on مسافر سوار کردن
mess kit جعبه فروف سرباز یا مسافر
pick up <idiom> سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
mess gear جعبه فروف سرباز یا مسافر
waybill خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
voyager مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
voyagers مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
limited train قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
administrative landing پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
boat train ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
carpetbagger تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
boat trains ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
The passenger was admitted into the USA. به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
carpetbaggers تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
concealed مخفی
furtive مخفی
closets مخفی
slinky مخفی
slinkiest مخفی
slinkier مخفی
closeting مخفی
hidden مخفی
closeted مخفی
closet مخفی
perdu or due مخفی
secrets مخفی
hid مخفی
hush hush مخفی
hush-hush مخفی
clandestine مخفی
secret مخفی
covert مخفی
undercover مخفی
defector in place مامور مخفی
mole مامور مخفی
skeleton in one's closet <idiom> رازهای مخفی
hugger mugger مخفی کردن
hidden codes رمزهای مخفی
hickok belt مخفی کردن زه
secret agents مامور مخفی
secret agent مامور مخفی
hidey-hole مخفی گاه
hidy-hole مخفی گاه
submers مخفی کردن
submergence مخفی سازی
secret ballot رای مخفی
plainclothesman پلیس مخفی
hidden file فایل مخفی
emissary مامور مخفی
hideaway مخفی گاه
submerges مخفی کردن
blinds مخفی گاه
hidden مخفی شده
bug میکروفن مخفی
cover مخفی در بر گرفتن
coverings مخفی در بر گرفتن
codes کدهای مخفی
bugging میکروفن مخفی
hid مخفی شده
covers مخفی در بر گرفتن
under- مخفی درزیر
blinded مخفی گاه
blind مخفی گاه
bugs میکروفن مخفی
emissaries مامور مخفی
obscurest مخفی کردن
hideaways مخفی گاه
submerging مخفی کردن
clandestinely بطور مخفی
under مخفی درزیر
stowing مخفی کردن
stows مخفی کردن
obscures مخفی کردن
obscurer مخفی کردن
obscured مخفی کردن
obscure مخفی کردن
covert operations عملیات مخفی
conceals مخفی کردن
by ballot با رای مخفی
occult مخفی کردن
obscuring مخفی کردن
stowed مخفی کردن
stow مخفی کردن
conceal مخفی کردن
submerged مخفی کردن
submerge مخفی کردن
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
hides مخفی نگاه داشتن
balloted رای مخفی دادن
ballots رای مخفی دادن
ballot رای مخفی دادن
camouflages مخفی کردن پوشاندن
camouflaged مخفی کردن پوشاندن
fig leaves لاپوش مخفی کننده
camouflage مخفی کردن پوشاندن
bugged مجهز به میکروفن مخفی
hide مخفی نگاه داشتن
falsi crimen مخفی کردن حقیقت
camouflaging مخفی کردن پوشاندن
fig leaf لاپوش مخفی کننده
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
hickok belt مخفی شدن پنهان کردن
gestapo گشتاپو سازمان پلیس مخفی
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
blind مخفی گاه [جامعه شناسی]
blind پوشش مخفی [جامعه شناسی]
huddling مخفی کردن درهم ریختگی
huddled مخفی کردن درهم ریختگی
spial عمل مخفی انجام دادن
hush ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
perdue مخفی سرباز جان فشان
perdu مخفی سرباز جان فشان
huddle مخفی کردن درهم ریختگی
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
huddles مخفی کردن درهم ریختگی
disclose یات چیزی که باید مخفی می ماند
discloses یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambush مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed مخفی گاه سربازان برای حمله
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
hit the dirt <idiom> خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
ambushes مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing مخفی گاه سربازان برای حمله
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
espial جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
He has been exposed as a traitor. هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
rear takedown with outside leg tackle گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
screens ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
secret ballot ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
screen ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
culled مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
burned کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
backstreet فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
conventicle انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com