Dictiornary-Farsi | مستاجر مالیات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
tax farmer	مستاجر مالیات


Other Matches

ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation	تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax	مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax	مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise	مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessments	ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment	ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
landholder	مستاجر
lodgers	مستاجر
lodger	مستاجر
occupants	مستاجر
occupant	مستاجر
tenant	مستاجر
tenants	مستاجر
lease holder	مستاجر
roomer	مستاجر
share cropper	مستاجر
socager	مستاجر
sublessee	مستاجر جز
tenant right	حق مستاجر
lessee	مستاجر
proprietor and tenant	موجر و مستاجر
occupier	مستقر مستاجر
occupiers	مستقر مستاجر
lodgers	مستاجر جزء
lodger	مستاجر جزء
subtenant	مستاجر جزء
unoccupied	بدون مستاجر
undre ten	مستاجر جزء
tenant from year to year	مستاجر یک ساله
crofter	مستاجر یا مالکیکمزرعه
tenantless	بدون مستاجر
nonneutralities of income taxation	خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
undertenant	مستاجر دست دوم
landlord and tenant act	قانون موجر و مستاجر
subtenant	مستاجر دست دوم
villenage	متصرف مستاجر اصلی
vacant possession	ملک بدون مستاجر
subenant	مستاجر دست دوم
tenant by sufferance	مستاجر به تقدیر موجر
paravial	بیرون کردن مستاجر
sublease	به مستاجر دیگری اجاره دادن
sole tenant	مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
bote	حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
levied	مالیات بندی مالیات
levies	مالیات بندی مالیات
levies	اخذ مالیات مالیات
levy	مالیات بندی مالیات
levy	اخذ مالیات مالیات
levying	مالیات بندی مالیات
levying	اخذ مالیات مالیات
levied	اخذ مالیات مالیات
taxation	مالیات بندی مالیات
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
wastes	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
producers burden of tax	بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
estate at will	در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
tenant right	حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
under lease	وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
gabelle	مالیات
gabel	مالیات
taxes	مالیات
taxed	مالیات
impost	مالیات
tithing	مالیات ده یک
taxation	مالیات
tax	مالیات
Scot	مالیات
sess	مالیات
cess	مالیات
levier	مالیات وصول کن
kiln tax	مالیات فخاری
death tax	مالیات بر ارث
inheritance tax	مالیات بر ارث
total tax load	کل بار مالیات
deductible	مالیات پذیر
land tax	مالیات زمین
land tax	مالیات بر زمین
leviable	وضع مالیات
leviable	مالیات بستنی
commercial tax	مالیات بازرگانی
taxable	مالیات بردار
taxable	مشمول مالیات
compulsory levies	مالیات اجباری
taxation	وضع مالیات
incidence of taxation	اثر مالیات
incidence of taxation	انتقال مالیات
estate duty	مالیات ارث
ratepayer	مالیات دهنده
export tax	مالیات بر صادرات
exemption from taxation	معافیت از مالیات
ratepayers	مالیات دهنده
excise taxes	مالیات بر فروش
tax	مالیات گرفتن از
excise tax	مالیات بر مصرف
tax year	مالیات سالانه
estate tax	مالیات مستغلات
free of tax	بدون مالیات
estate duty	مالیات بر ارث
double taxation	مالیات مضاعف
impost	مالیات بر واردات
gabel	مالیات نمک
highway user tax	مالیات حق عبور
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
gift tax	مالیات برهبه
wage tax	مالیات بر مزد
wealth tax	مالیات بر ثروت
yield tax	مالیات بر عایدی
duty free	معاف ار مالیات
gabelle	مالیات نمک
estate tax	مالیات بر املاک
surcharge	مالیات اضافی
regressive taxation	مالیات نزولی
regressive taxation	مالیات کاهنده
regressive tax	مالیات نزولی
tax cuts	کاهش مالیات
tax deduction	کاهش مالیات
real estate tax	مالیات بر مستغلات
tax effect	اثر مالیات
tax equation	معادله مالیات
tax exempt	معاف از مالیات
tax free	بخشوده از مالیات
property tax	مالیات مستقلات
tax free	معاف از مالیات
quint	مالیات پنج یک
rental tax	مالیات مستغلات
imposition	باج مالیات
sale tax	مالیات بر فروش
surcharges	مالیات اضافی
succession duties	مالیات برارث
corporation tax	مالیات بر شرکتها
single tax	مالیات واحد
single tax	مالیات انفرادی
tax shifting	انتقال مالیات
shift of a tax	انتقال مالیات
scatt	مالیات عوارض
sales tax	مالیات بر فروش
sales tax	مالیات فروش
tax base	ماخذ مالیات
proportional taxation	مالیات تناسبی
tax function	تابع مالیات
octroi	مالیات دم دروازه
occupation tax	مالیات شغل
occupation tax	مالیات اصناف
nuisance tax	مالیات پردردسر
neutral tax	مالیات خنثی
neutral tax	مالیات بی طرف
tax-free	بخشوده از مالیات
mise	مالیات خرج
the rear vassals	مالیات دهندگان
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
liable to tax	مشمول مالیات
levying of taxes	وضع مالیات
tax evasion	فرار از مالیات
taxes in kind	مالیات جنسی
taxation of monopoly	مالیات بر انحصار
tax in kind	مالیات جنسی
proportional tax	مالیات نسبی
proportional tax	مالیات تناسبی
property tax	مالیات دارایی
tax incidence	عارضه مالیات
tax increase	افزایش مالیات
tax load	بار مالیات
progressive taxation	مالیات تصاعدی
progressive tax	مالیات تصاعدی
tax rate	نرخ مالیات
profits tax	مالیات بر سود
profit tax	مالیات بر سود
tax refund	بازپرداخت مالیات
per head tax	مالیات سرانه
levy tax	وضع مالیات
levying	مالیات بندی
levied	مالیات بندی
taxless <adj.>	معاف از مالیات
non-assessable <adj.>	معاف از مالیات
levied	وصول مالیات
levied	وضع مالیات
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
excise duties	مالیات غیرمستقیم
non-taxable <adj.>	معاف از مالیات
excise	مالیات بستن بر
taxes	مالیات گرفتن از
tax-exempt <adj.>	معاف از مالیات
tax-free <adj.>	معاف از مالیات
zero-rated <adj.>	معاف از مالیات
direct taxation	مالیات مستقیم
levies	وضع مالیات
taxed	مالیات گرفتن از
levying	وصول مالیات
levying	وضع مالیات
levy	مالیات بندی
levy	وصول مالیات
levy	وضع مالیات
free from taxes <adj.>	معاف از مالیات
levies	مالیات بندی
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
levies	وصول مالیات