Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (2 milliseconds)
English
Persian
dispersion pattern
مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
Search result with all words
deflection pattern
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
dispersion rectangle
مستطیل پراکندگی
rectangle of dispersion
مستطیل پراکندگی گلوله ها
Other Matches
dispersion scale
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
dispersion
پراکندگی منطقه پراکندگی
dispersion
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
variance
پراکندگی
scatter
پراکندگی
diaspora
پراکندگی
dispersal
پراکندگی
dissipation
پراکندگی
scattering
پراکندگی
scatters
پراکندگی
broadcast
پراکندگی
broadcasts
پراکندگی
sparsity
پراکندگی
diffusion
پراکندگی
strewment
پراکندگی
spreading
پراکندگی
leakage
پراکندگی
leakages
پراکندگی
dispersion
پراکندگی
elastic scattering
پراکندگی کشسان
dispersal area
منطقه پراکندگی
relative dispersion
پراکندگی نسبی
dispersion pattern
شکل پراکندگی
dispersion error
اشتباه پراکندگی
dispersion coefficient
ضریب پراکندگی
discriminal dispersion
پراکندگی افتراقی
interspersal
نثارسازی پراکندگی
storm smear
پراکندگی طوفان
inelastic scattering
پراکندگی ناکشسان
lateral dispersion
پراکندگی جانبی
rutherford scattering
پراکندگی رادرفورد
scatter diagram
نمودار پراکندگی
scattergram
نمودار پراکندگی
range dispersion
پراکندگی در برد
magnetic leakage
پراکندگی مغناطیسی
scatterplot
نمودار پراکندگی
scattering power
قدرت پراکندگی
scissor
پراکندگی اختلاف
sparseness
کم پشتی پراکندگی
range dispersion
پراکندگی بردی
spread effects
اثرات پراکندگی
longitudinal dispersion
پراکندگی طول
light scattering by air molecules
پراکندگی هوا
light scattering
پراکندگی نور
incoherent scattering
پراکندگی ناهمدوس
cone of dispersion
مخروط پراکندگی
bragg scattering
پراکندگی براگ
center of dispersion
مرکز پراکندگی
dissipates
پراکندگی کردن
dissipate
پراکندگی کردن
coefficient of dispersion
ضریب پراکندگی
coefficient of variation
ضریب پراکندگی
dissipating
پراکندگی کردن
coherent scattering
پراکندگی همدوس
dispersion
پراکندگی تیر
scattering
پراکندگی بخش کردن
zone of dispersion
منطقه پراکندگی گلوله ها
to whip in
از پراکندگی باز داشتن
atomic scattering factor
ضریب پراکندگی اتمی
maximum scattering angle
زاویه پراکندگی حداکثر
modal dispersion
شکلی از پراکندگی پالس ها
distribution area
منطقه پراکندگی تیر
atomic form factor
ضریب پراکندگی اتمی
scattering of alpha particles
پراکندگی ذرات الفا
dispersal
پراکندگی پراکنده سازی
cone of dispersion
مخروط پراکندگی بسکها
center of dispersion
مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
variations
نوسان متناوب پراکندگی
variation
نوسان متناوب پراکندگی
cone of fire
مخروط پراکندگی تیرها
magnetic leakage
پراکندگی فوران مغناطیسی
dispersion error
اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
light scattering by air molecules
پراکندگی نورتوسط مولکولهای هوا
sprawls
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
sprawl
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
sprawling
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
distribution
سازمان دادن پراکندگی تیر
distributions
سازمان دادن پراکندگی تیر
circular probable error
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
disperse
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
DEFRAG
در DOS-MS ابزار از حالت پراکندگی در آوردن در DOS-MS
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
rug names
اسامی فرش
[بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
rectangle
مستطیل
oblongs
مستطیل
rectangles
مستطیل
cuboid
مستطیل
rectangular
مستطیل
oblong
مستطیل
deflection pattern
مستطیل انحراف
rectangles
مربع مستطیل
rectangle
مربع مستطیل
rectangular prism
منشور مستطیل القاعده
free throw lane
مستطیل پرتاب ازاد
quadrat
قطعه زمین مستطیل
rectangular giagram
دیاگرام مستطیل شکل
rectangular antiprism
ضد منشور مستطیل القاعده
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
box palet
پالت مکعب مستطیل شکل
right angled parallelogram
مربع مستطیل چارگوش دراز
quadrat
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
rectangles
چهار گوش دراز مستطیل
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
rectangle
چهار گوش دراز مستطیل
head access window
شکاف مستطیل شکل درروکش دیسک لغزان
humeral veil
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
pilaster
ستون چهار گوش یا مستطیل پایه مبل وصندلی
volleyball
بازی بین دو تیم 6نفره در زمین مستطیل باتوری در وسط
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
albanega
[دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
tablock
واشر تجتی بی زبئنه مستطیل شکل که به بالا خم شده ومهره را در جای خود قفل میکند
photo pattern generation
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
stopboard
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
khalyk
قالیچه خالیک
[یا چالیک]
[که از دست بافته های ترکمن ها بوده و بصورت حرف یو شکل یا مستطیل شکل می باشد و جهت آویزان کردن در ورودی چادرها و یا روانداز اسب و شتر استفاده می شود.]
salachak
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com