Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
susceptible of change
مستعد تغییر
Other Matches
capable
مستعد
susceptive
مستعد
guidable
مستعد
prone
مستعد
subject to tuberculosis
مستعد سل
susceptible
مستعد
apt
مستعد
susceptibility
مستعد بودن
predispose
مستعد کردن
predisposed
مستعد کردن
insusceptible
غیر مستعد
predisposes
مستعد کردن
cursorial
مستعد دویدن
predisposing
مستعد کردن
presentient
قبلا مستعد
incline
مستعد شدن
inclines
مستعد شدن
unpregnant
غیر مستعد
fluctuable
مستعد ترقی و تنزل
She is prone to it . She is itching for it .
ماده اش مستعد است
damageable
مستعد خراب شدن
it threatens to rain
هوا مستعد باریدن
susceptible
حساس مستعد پذیرش
firetrap
ساختمان مستعد اتش سوزی
prone
سرازیر مستعد برای انجام کار
euryhaline
مستعد زندگی درابهای خیلی شور
fluctuable
مستعد بالا و پائین رفتن مواج
blue
مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
bluest
مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
bluer
مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
change
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
dominative
تحکم کننده مستعد تحکم
dispose
مرتب کردن مستعد کردن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
misalignment
تغییر
vicissitude
تغییر
shunting
تغییر خط
amendment
تغییر
amendments
تغییر
mutations
تغییر
alteration
تغییر
modification
تغییر
fluctuation
تغییر
mutation
تغییر
variations
تغییر
conversions
تغییر
changing
تغییر
dachi
تغییر پا
changes
تغییر
innovations
تغییر
alternation
تغییر
change
تغییر
stationary
بی تغییر
changed
تغییر
commutation
تغییر
innovation
تغییر
changeless
بی تغییر
conversion
تغییر
variation
تغییر
parathesis
ترکیبی بی تغییر
load variation
تغییر بار
mean variation
تغییر متوسط
mutants
تغییر پذیر
put about
تغییر مسیردادن
mutant
تغییر پذیر
kainotophobia
تغییر هراسی
transforming
تغییر شکل
peripeteia
تغییر ناگهانی
left shift
تغییر مکان به چپ
phase shift
تغییر فاز
transformed
تغییر شکل
lability
تغییر پذیری
transmutation
تغییر شکل
palingenesis
تغییر شکل
nonreversal shift
تغییر ناوارون
mutability
تغییر پذیری
multiplier
ضریب تغییر
modificatory
تغییر دهنده
modificative
تغییر دهنده
modifier
تغییر دهنده
modification of the articles
تغییر اساسنامه
modification
تغییر وتبدیل
modifiability
تغییر پذیری
mutabilty
تغییر پذیری
mutable
تغییر پذیر
misalign
تغییر یافتن
permute
تغییر دادن
skittish
تغییر پذیر
lour
اخم تغییر
moveable
قابل تغییر
magnatic displacement
تغییر مغناطیسی
transform
تغییر شکل
speed variation
تغییر سرعت
minor change
خرد تغییر
modifiers
تغییر دهنده
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
change of speed
تغییر سرعت
displacement
تغییر مکان
displacement
تغییر موضع
change of place
تغییر مکان
change of curvature
تغییر انحنا
deformation
تغییر شکل
variations
تغییر ناپایداری
variation
تغییر ناپایداری
change in supply
تغییر عرضه
demand shift
تغییر تقاضا
design change
تغییر طرح
change in demand
تغییر تقاضا
dimensional change
تغییر اندازه
current displacement
تغییر جریان
covariation
تغییر همگام
cinversion
تغییر شکل
changer
تغییر دهنده
coefficient of variation
ضریب تغییر
change spin
چرخیدن با تغییر پا
commutable
قابل تغییر
concurrent variation
تغییر همزمان
modifying
تغییر دادن
convertibility
توانایی تغییر
modify
تغییر دادن
modifies
تغییر دادن
behavior modification
تغییر رفتار
displaceable
قابل تغییر
immutability
تغییر ناپذیری
constantly
بدون تغییر
alterant
تغییر دادنی
inalterability
تغییر ناپذیری
inalterable
تغییر ناپذیر
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
unalterable
تغییر ناپذیر
invariable
تغییر ناپذیر
alterable
قابل تغییر
infelection
تغییر شکل
alterability
قابلیت تغییر
supple
تغییر پذیر
immutable
تغییر ناپذیر
invariance
تغییر ناپذیری
invariant
تغییر ناپذیر
ireversible
تغییر ناپذیر
altertive
تغییر دهنده
displaciment
تغییر مکان
displeacement of water
تغییر مکان اب
automatic take
تغییر پایگاه
effable
قابل تغییر
changeable
قابل تغییر
changeable
تغییر پذیر
transformation
عمل تغییر
varies
تغییر کردن
flexility
قابلیت تغییر
frequency change
تغییر بسامد
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
vary
تغییر کردن
variability
تغییر پذیری
heterophonia
تغییر صدا
kainophobia
تغییر هراسی
to turn
[into]
تغییر کردن
alters
تغییر دادن
alters
تغییر یافتن
altering
تغییر دادن
altering
تغییر یافتن
altered
تغییر دادن
altered
تغییر یافتن
deviations
تغییر مسیر
deviation
تغییر مسیر
to alter
[to]
تغییر یافتن
to turn
[into]
تغییر دادن
alter
تغییر دادن
alter
تغییر یافتن
weathered
تغییر فصل
stable
بی حرکت یا بی تغییر
stables
بی حرکت یا بی تغییر
deed poll
تغییر نام
turnabouts
تغییر موضع
turnabouts
تغییر عقیده
turnabout
تغییر موضع
turnabout
تغییر عقیده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com