English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (3 milliseconds)
English Persian
bolt مستقیما ناگهان
bolted مستقیما ناگهان
bolting مستقیما ناگهان
bolts مستقیما ناگهان
Other Matches
per se مستقیما
firsthand <idiom> مستقیما
at first hand مستقیما
forthrights مستقیما`
straight مستقیما
straighter مستقیما
proximately مستقیما"
straightway مستقیما
directly مستقیما
straight out رک مستقیما
straightest مستقیما
sheer مستقیما فریف
aright مستقیم مستقیما
subsequent to [مستقیما] پس از [به دنباله]
forthright مستقیما بیمحابا
intue مستقیما دریافتن
intuitive مستقیما درک کننده
direct coupled مستقیما جفت شده
hardest مستقیما درمسیر موردنظر
harder مستقیما درمسیر موردنظر
hard مستقیما درمسیر موردنظر
schuss مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
to come straight to the point <idiom> مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
sudden ناگهان
abruptly ناگهان
unawares ناگهان
unaware ناگهان
all at once ناگهان
all of a sudden ناگهان
accidentally ناگهان
unexpectedly ناگهان
suddenness ناگهان
(on the) spur of the moment <idiom> ناگهان
before you know it ناگهان
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
over the falls مستقیما روی انحنای موج شکننده
turn on one's heel <idiom> ناگهان پیچیدن
before you can say knife برقی ناگهان
abrupt سراشیبی ناگهان
scoots ناگهان سرخوردن
scooting ناگهان سرخوردن
scooted ناگهان سرخوردن
scoot ناگهان سرخوردن
light out ناگهان رفتن
suddenly ناگهان ناگاه
pop off ناگهان ناپدیدشدن
sudden death ناگهان باخت
pluck ناگهان کشیدن
plucked ناگهان کشیدن
sudden-death ناگهان باخت
to die in ones shoes ناگهان مردن
to keel over ناگهان افتادن
to make a pounce ناگهان جستن
to walk off ناگهان رفتن
plucks ناگهان کشیدن
aback غافلگیر ناگهان
plucking ناگهان کشیدن
supervene ناگهان رخ دادن
slapdash بی پروا ناگهان
Suddenly , I felt hot. ناگهان گرمم شد
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
to crop up ناگهان رخ دادن- اب خوردن
cant ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن
snub cable ناگهان ترمز کردن
slap down ناگهان توقیف کردن
Suddenly he showed up (emerged). ناگهان سروکله اش پیداشد
pass out ناگهان بیهوش شدن
light up <idiom> ناگهان شادوخوشحال شدن
make off ناگهان ترک کردن
tumble لغزیدن ناگهان افتادن
irrupt ناگهان ایجاد شدن
fly open ناگهان باز شدن
crash dive ناگهان بزیر اب رفتن
to chop back ناگهان تغییرجهت دادن
plunges ناگهان داخل شدن
tumbled لغزیدن ناگهان افتادن
tumbles لغزیدن ناگهان افتادن
plunger موجی که ناگهان می شکند
plunge ناگهان داخل شدن
plunged ناگهان داخل شدن
plungers موجی که ناگهان می شکند
meshing که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
objecting که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
object که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
deictic بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
mesh که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
meshes که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
indirect objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
direct objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
straight ball پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
strike it rich <idiom> ناگهان پول و پله ای به هم زدن
twitches ناگهان کشیدن جمع شدن
twitch ناگهان کشیدن جمع شدن
twitched ناگهان کشیدن جمع شدن
to burst upon the view ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
twitching ناگهان کشیدن جمع شدن
jibes ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
Suddenly I was tongue-tied(speechless). ناگهان زبانم بند آمد
gibes ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
with a powder ازروی بی پروایی تند ناگهان
twitch grass تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
jibe ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibing ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jack ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
machines ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
jacks ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
addressable هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
machined ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
nose dive ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
To jump down somebodys throat. ناگهان وسط حرف کسی پریدن
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
jilts ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilted ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilt ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
incidents ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
to jink right [left] ناگهان مسیر را به راست [چپ] تغییر دادن
flashed ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
incident ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
A solution suddenly proffered itself. ناگهان راه حلی به نظر رسید.
jilting ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
antipodal مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
intuitionalism عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionism عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
to pounce upon a bird ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
precipitated سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
to abscond [from] <idiom> ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
precipitating سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitates سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
lash vi باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
magnetic tapes وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
addressing بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
magnetic tape وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
boggle دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
landfall n دیدار خشکی زمینی که ناگهان بمیراث کسی دراید
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
machined دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
to pounce on somebody به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
internal store بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
actual address آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
main MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
to jink [colloquial] [British English] در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
pin قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinned قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
inserting مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
inserts مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
insert مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
snookered وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
microprocessors بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessor بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
point to point 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
multidrop circuit شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
language زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
languages زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
machine address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
flight پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
braids ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com