English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
phosphorism مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
Other Matches
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
phosphorous فسفری
phosphoric فسفری
phosphor dot نقطه فسفری
phosphorescence تابندگی فسفری
scanned یکی ازخط وط افقی فسفری
scan یکی ازخط وط افقی فسفری
scans یکی ازخط وط افقی فسفری
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
phosphor فسفر
noctiluca فسفر
phospher فسفر
phosphorus فسفر
dephosphorize فسفر گرفتن
removal of phosphorus فسفر گیری
removal of phosphorus برداشت فسفر
dephosphorization فسفر گیری
white phosphorous فسفر سفید
phosphor bronze فسفر برنز
bioluminescence فسفر افکنی
phosphor strip نوار فسفر
saperaemia مسمومیت
intoxication مسمومیت
poisoning مسمومیت
venenation مسمومیت
high persistence phosphor فسفر با مانائی بالا
phosphoric شبیه فسفر شب تاب
white phosphorous گلوله فسفر سفید
saturnism مسمومیت از سرب
alcoholic intoxication مسمومیت الکلی
blood poisoning مسمومیت خون
detoxification دفع مسمومیت
cocainism مسمومیت ازکوکایین
leadpoisoning مسمومیت از سرب
toxemia مسمومیت خونی
toxaemia مسمومیت خون
chloralism مسمومیت ازکلورال
detoxify رفع کردن مسمومیت
toxic epilepsy حمله در نتیجه مسمومیت
acute alcoholic intoxication مسمومیت حاد الکلی
bad blood مسمومیت خون دراثرعصبانیت
botulism مسمومیت غذایی حاد
plumbism مسمومیت در اثر سرب
black matrix صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
detoxification مرتفع شدن حالت مسمومیت
ergotism مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
phosphor لایه نازک فسفر درون صحفه CRT
strychninism مسمومیت مزمن در اثراستعمال ممتد استرکنین
toxicosis بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
phosphide ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
sepsis مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
picturing که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictures که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picture که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
phosphor نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT
electroluminescence نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
total radiation تشعشع کل
radiational تشعشع
luminance تشعشع
antiradiation ضد تشعشع
flashed تشعشع
emission تشعشع
flashes تشعشع
radiation تشعشع
emissions تشعشع
flash تشعشع
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
scattered radiation تشعشع پراکنده
ray تشعشع داشتن
emitting تشعشع کردن
radiation source منبع تشعشع
x irradiation تشعشع رونتگن
radiation pressure فشار تشعشع
radiation loss تلف تشعشع
radiancy تابندگی تشعشع
emitted تشعشع کردن
radiometer تشعشع سنج
radiantly تشعشع بطورمنشعب
space radiation تشعشع رادیویی
emit تشعشع کردن
emits تشعشع کردن
fluorescence تشعشع ماهتابی
refulgence جلال تشعشع
ray روشنایی تشعشع
radioscopy تشعشع سنجی
thermal radiation تشعشع حرارتی
radiacmeter تشعشع سنج
prompt radiation تشعشع کامل
corpuscular radiation تشعشع ذرهای
radiation تشعشع اتمی
emitter تشعشع کننده
neutron radiation تشعشع نوترونی
nuclear radiation تشعشع هستهای
intensity of radiation شدت تشعشع
induced radiation تشعشع القایی
dosimeter تشعشع سنج
electronic radiation تشعشع الکترونی
glary دارای تشعشع
aura تشعشع نورانی
fluorescent radiation تشعشع فلورسنت
radiator تشعشع کننده
radiators تشعشع کننده
radiance تابندگی تشعشع
cosmic rays تشعشع کاسمیک
auras تشعشع نورانی
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
directive radiation تشعشع جهت دار
x radiation تشعشع اشعه مجهول
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
magnetic dipole radiation تشعشع دوقطبی مغناطیسی
radiant تشعشع کننده حرارتی
background count عکس العمل تشعشع
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
radiation intensity شدت تشعشع اتمی
radio active دارای تشعشع اتمی
fluorescent لامپ مهتابی دارای تشعشع
glared تابش خیره کننده تشعشع
glare تابش خیره کننده تشعشع
glares تابش خیره کننده تشعشع
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
solar flare تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
roentgen واحد سنجش تشعشع اتمی
emissivity قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
isodose rate خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
radiological رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
candescent دارای تشعشع یاگرمای شدید
luminous flux جریان تشعشع در طول موج مریی
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
rem مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
langley واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com