Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
English
Persian
palliative
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
palliatives
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
Other Matches
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
pharmacological
دارویی
officinal
دارویی
medicinal
دارویی
medicamental
دارویی
phamaceutical chemistry
شیمی دارویی
medics
مواد دارویی
medic
دارویی طبیب
drug dependency
وابستگی دارویی
chemotherapy
درمان دارویی
drug addiction
اعتیاد دارویی
medicate
دارویی کردن
pharmaceutical
دارویی وابسته به داروسازی
pharmaceuticals
دارویی وابسته به داروسازی
pharmaceutic
دارویی وابسته به داروسازی
haematic
دارویی که درخون موثراست
biologic
ماده دارویی وحیاتی
nepenthes
دارویی که غم را از بین میبرد
chemical
ماده شیمیایی دارویی
chemicals
ماده شیمیایی دارویی
medicals
مواد دارویی و پزشکی
syrups
محلول غلیظ قندی دارویی
dispensatory
کتاب ترکیبات دارویی داروخانه
physic garden
باغ گیاهان طبی یا دارویی
nervine
دارویی که پی ها را ارام سازدیا نیرودهد
sirup
محلول غلیظ قندی دارویی
acetum
استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
syrup
محلول غلیظ قندی دارویی
arbitration
ن می سازد
haematogen
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
pastile
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastil
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastilles
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastille
قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
hemostat
اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
Vegetables dont agree (disagree)with me .
سبزیجات به من نمی سازد
perplexingly
چنانکه گیج یا حیران سازد
microprocessors
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
A happy heart makes a blooming visage.
<proverb>
قلب شاد,چهره را بشاش مى سازد .
She fabricates them. she makes them up .
اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد)
microprocessor
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
camera lucida
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
lady killer
مردیکه زنها راباسانی شیفته خود می سازد
compound
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounds
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
concentrator
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
ipomoea
حنس نیلوفر پیچ که برخی گیاهان دارویی نیز همچون جلب و جزو ان هستند
prohibitive tax
مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
beginnings
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
platform
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platforms
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
hardware
دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
beginning
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
LSD
لیسرجیک اسید دی اتیل آمید
[دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
clearance fit
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
Floret
[rosette]
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
channelled
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeled
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channel
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeling
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
rom
کدی که توابع Bios را می سازد که در قطعه ROM ذخیره شده اند.
symbolically
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
power fail restart
سهولتی که یک کامپیوتر راقادر می سازد تا پس از قطع برق به عملیات عادی خودبرگردد
channels
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
symbolic
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
assuasive
مسکن
alleviator
مسکن
colony
مسکن
basic allowance for quarters
حق مسکن
quarters allowance
حق مسکن
paliative
مسکن
inhabitance
مسکن
resiance
مسکن
tranquilizer
مسکن
unaccommodated
بی مسکن
painkiller
مسکن
domicil
مسکن
painkillers
مسکن
commorancy
مسکن
calmative
مسکن
long house
مسکن
quarters
مسکن
habitation
مسکن
habitations
مسکن
abode
مسکن
abodes
مسکن
residences
مسکن
domiciles
مسکن
residence
مسکن
sedatives
مسکن
domicile
مسکن
narcotic
مسکن
sedative
مسکن
housing
مسکن
roof
مسکن
dwelling
مسکن
lodgings
مسکن
dwellings
مسکن
lodging
مسکن
roofs
مسکن
guest
مسکن گزیدن
lenitive
مسکن درد
guests
مسکن گزیدن
quarters in kind
مسکن مجانی
quartering
مسکن دادن
settlement
ته نشینی مسکن
domicile
مسکن دادن
stead
مقر مسکن
downer
داروی مسکن
downers
داروی مسکن
billets
مسکن عده ها
domiciles
مسکن دادن
billeting
مسکن عده ها
paregoric
مسکن درد
billeted
مسکن عده ها
inn
مسکن دادن
billet
مسکن عده ها
inns
مسکن دادن
domicil
مسکن دادن
anodyne
دوای مسکن
class f allotment
کسورات حق مسکن
settlements
ته نشینی مسکن
bield
مسکن گزیدن
housing
ایجاد مسکن
ataraxic
داروی مسکن
ataractic
داروی مسکن
palliative
مسکن موقتی
domiciliate
خانه مسکن
domiciliate
مسکن دادن
wigwam
خیمه مسکن
long-house
مسکن اشتراکی
wigwams
خیمه مسکن
indwell
مسکن گزیدن
housing economics
اقتصاد مسکن
sedative
داروی مسکن
hang out
مسکن کردن
sedatives
داروی مسکن
domiciliation
مسکن گزینی
palliatives
مسکن موقتی
acetaminophen
استامینوفن که مسکن است
narcotize
داروی مسکن دادن
kraals
در دهکده مسکن دادن
laager
در اردو مسکن گزیدن
kraal
در دهکده مسکن دادن
anodyne
تسکین دهنده مسکن
habitats
مسکن طبیعی بوم
habitat
مسکن طبیعی بوم
cycle stealing
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
wats
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
super-
پیشرفت در سیستم نمایش گرافیکی استاندارد VGAکه renolution تا x پیکسل با میلیون ها رنگ را ممکن می سازد
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
rooms
مسکن گزیدن منزل دادن به
inhabits
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
room
مسکن گزیدن منزل دادن به
class q allotment
کسورات حق مسکن درجه داران
inhabiting
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
The price includes flights and accommodation.
بها پرواز و مسکن را در بر دارد.
inhabit
مسکن گزیدن سکنی گرفتن در
ten key pad
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
appleline
IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
nostrum
دارویی که علاج هر درد باشد علاج هر چیز
paregoric
تخفیف دهنده درد تنتور مسکن
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
dual
حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
over crowding
تعداد ساکنین از میزانی که قانون مسکن مقرر داشته است
media
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
amphetamines
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
microprocessors
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessor
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
ambiguous
نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
ISP
شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
time
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
times
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
flower design
طرح افشان گل
[این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
barbiturate
نمک اسید باربیتوریک مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشود
tdm
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com