English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
electron trajectory مسیر الکترون
Other Matches
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
trace رد الکترون
isoelectronic هم الکترون
electron donor الکترون ده
traces رد الکترون
electron الکترون
traced رد الکترون
coelectron هم الکترون
electrons الکترون
negatron الکترون
electron injector الکترون افکن
emission صدور الکترون
electron emmission انتشار الکترون
electron emission صدور الکترون
electron drift رانش الکترون
electron donor دهنده الکترون
electron distribution پخش الکترون
electron diffraction خمیدگی الکترون
electron deceleration دیرکرد الکترون
high energy electron الکترون پر انرژی
emissions صدور الکترون
electron energy کارمایه ی الکترون
free electron الکترون ازاد
electron focusing تمرکز الکترون
electron flow سیلان الکترون ها
electron flow فلوی الکترون
electron exchange تبادل الکترون
electron energy انرژی الکترون
free electron الکترون غیرپیوندی
electron decay اضمحلال الکترون
electron decay تجزیه الکترون
electron conduction هدایت الکترون
valence electron الکترون رسانایی
valence electron الکترون والانس
electron beam پرتو الکترون
isoelectronic ions یونهای هم الکترون
electron beam شعاع الکترون
electron avalanche بهمن الکترون
electron acceleration شتاب الکترون
electron acceptor پذیرنده الکترون
electron affinity الکترون خواهی
inner shell electron الکترون درونی
lone electron الکترون تنها
electronic concentration غلظت الکترون
electron concentration غلظت الکترون
electron charge بار الکترون
valence electron الکترون فرفیت
electron capture الکترون گیراندازی
electron beam باریکه الکترون
initiating electron الکترون اغازگر
electron beam اشعه الکترون
electron acceptor الکترون پذیر
electron jump پرش الکترون
mass of the electron جرم الکترون
nonbonding electron الکترون ناپیوندی
electron volt الکترون ولت
antibonding electron الکترون ضد پیوندی
electroneutrality الکترون خنثایی
electrophile الکترون دوست
electron spin اسپین الکترون
electron spin تنیدگی الکترون
bound electron الکترون بسته
nuclear electron الکترون هسته
electron tube لوله الکترون
odd electron الکترون منفرد
photo electron الکترون نوری
outer shell electron الکترون رسانایی
outer shell electron الکترون بیرونی
electron transition انتقال الکترون
secondary electron الکترون ثانوی
photo electron فوتو الکترون
electron transition عبور الکترون
electron shell پوسته الکترون
charge of the electron بار الکترون
electron mass جرم الکترون
electron pair زوج الکترون
density of electron چگالی الکترون
conduction electron الکترون رسانایی
conduction electron الکترون رسانش
electron emitter منبع الکترون
primary electron الکترون اولیه
electron orbit مسیرگردش الکترون
concentration of electron چگالی الکترون
electron multiplier افزاینده الکترون
electron recoil بازگشت الکترون
unpaired electron الکترون جفت نشده
electron gun لوله پرتاب الکترون
electron attachment پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron transit time زمان عبور الکترون
electron multiplier فزون ساز الکترون
electron orbit مدار گردش الکترون
free electron gas گاز الکترون ازاد
free electron model الگوی الکترون ازاد
electron deficient molecules مولکولهای با کمبود الکترون
electron deceleration کندی حرکت الکترون
electrophilic attack حمله الکترون دوستی
electron paramagnetic resonance رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron pair زوج الکترون حفره
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
electron spin resonance رزونانس اسپین الکترون
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
electron charge mass ratio چگالی بار الکترون
electroosmotic effect اثر الکترون اسمزی
electron pairing زوج شدن الکترون
electron capture detector اشکارساز الکترون گیراندازی
electron pair bond پیوند زوج الکترون
electrophilic reagent واکنشگر الکترون دوست
transmission electron micrograph ریزنگار انتقال الکترون
delocalized electron الکترون غیر مستقر
supressor grid شبکه الکترون بند
lone pair electron زوج الکترون ناپیوندی
rest mass of the electron جرم ساکن الکترون
outer shell electron الکترون لایه بیرونی
lone pair electron زوج الکترون تنها
linear accelerator شتابده خطی الکترون
bonding electron pair زوج الکترون پیوندی
secondary electron emission پیل ثانویه الکترون
electron accelerator شتاب دهنده الکترون
elementary charge بار الکترون [فیزیک]
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
electron spin resonance [ESR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
Electron paramagnetic resonance [EPR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron releasing substituent گروه استخلافی الکترون دهنده
photon تنها یک الکترون تابش شود
electron withdrawing substituent گروه استخلافی الکترون کشنده
electrophilic aromatic substitution استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
pictures حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrosensitive چاپ با کاغذ حساس به الکترون
quasi free electron theory نظریه الکترون شبه ازاد
picture حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
left hand rule for electron flow قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
electrostatic unit of charge [esu] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow قاعده راست گرد برای جریان الکترون
beam حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
line flyback اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
klystron لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
beams حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
hall effect شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
flyback اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
inelastic spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
i.e.t.s tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
EBR ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
phosphor اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
phototude لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
electronics شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
electroluminescence نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
point مسیر
way مسیر
unibus تک مسیر
runs مسیر
traversing مسیر
run مسیر
traverse مسیر
traverses مسیر
traversed مسیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com