Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English
Persian
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
Other Matches
steady as you go
مسیر را ثابت نگهدارید
permanent way
مسیر ثابت
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
unshaken
ثابت
indelible
ثابت
equable
ثابت
unswerving
<adj.>
ثابت
constants
ثابت
specifics
ثابت
leger or ledger
ثابت
constant
ثابت
stationary
ثابت
undeviating
<adj.>
ثابت
hard and fast
ثابت
sustain
ثابت
permanent
ثابت
fixing
ثابت
solid
ثابت
solids
ثابت
stables
ثابت
specific
ثابت
stable
ثابت
disputeless
ثابت
resolute
ثابت
changeless
ثابت
fiducial
ثابت
sustained
ثابت
inalterable
ثابت
invariable
ثابت
fixed bridge
پل ثابت
truest
ثابت
truer
ثابت
standstill
ثابت
established
ثابت
true
ثابت
pegged
ثابت
thetical
ثابت
sustains
ثابت
incommutable
ثابت
steadier
ثابت تر
thetic
ثابت
steadied
ثابت
loyal
ثابت
pat
ثابت
pats
ثابت
patted
ثابت
patting
ثابت
fixed
ثابت
steadying
ثابت
steadies
ثابت
steadiest
ثابت
steady
ثابت
immovable
ثابت
fix
ثابت
static
ثابت
fixes
ثابت
firms
ثابت
firm
ثابت
firmer
ثابت
firmest
ثابت
settled
ثابت
rugged
ثابت
disintegration constant
ثابت تلاشی
staunchest
ثابت قدم
dielectric constant
ثابت دی الکتریک
clinch
ثابت کردن
staunching
ثابت قدم
fixation
ثابت کردن
self consistent
ثابت قدم
clinches
ثابت کردن
curie constant
ثابت کوری
staunches
ثابت قدم
parameter
مقدار ثابت
solar constant
ثابت خورشیدی
multiplying constant
مضرب ثابت
clinched
ثابت کردن
staunch
ثابت قدم
fixations
ثابت کردن
newton constant
ثابت نیوتون
rate constant
ثابت سرعت
staunched
ثابت قدم
numeric constant
ثابت عددی
on costs
هزنههای ثابت
permanent shuttering
قالب ثابت
real constant
ثابت حقیقی
proportionality constant
ثابت تناسب
parameter
ضریب ثابت
permittivity
ثابت دی الکتریک
planck's constant
ثابت پلانک
costant load
بار ثابت
parameters
مقدار ثابت
parameters
ضریب ثابت
regular salary
حقوق ثابت
premanent way
خط ثابت خط دائمی
resolvedly
با عزم ثابت
prover
ثابت کردن
permanently
بطور ثابت
fixed capacitor
خازن ثابت
quantum of action
ثابت پلانک
propagation constant
ثابت انتشار
decay constant
ثابت تباهی
clinching
ثابت کردن
shielding constant
ثابت حفافتی
rhumb line
راه ثابت
constant voltage
ولتاژ ثابت
semifixed
نیمه ثابت
semifixed
نیم ثابت
self centered
ثابت ونامتحرک
screening constant
ثابت پوشش
scale down
به نسبت ثابت
rydberg constant
ثابت ریدبرگ
constatnt
مقدار ثابت
pinned
ثابت کردن
fixed term deposit
سپرده ثابت
fixed davit
جرثقیل ثابت
fixed disk
دیسک ثابت
fixed echo
اکوی ثابت
fixed ersistor
مقاومت ثابت
fixed system
توزیع ثابت اب
fixed supply
عرضه ثابت
fixed storage
حافظه ثابت
fixed weight
وزن ثابت
fixed costs
هزینههای ثابت
fixed casement
قاب ثابت
frequency constant
ثابت فرکانس
formation constant
ثابت تشکیل
force constant
ثابت نیرو
foothole
جای ثابت
foixed satellite
ماهواره ثابت
k
ثابت دی الکتریک
fixed budget
بودجه ثابت
fixed condenser
خازن ثابت
fixed capital
سرمایه ثابت
poise
ثابت واداشت ن
fixed storage
انباره ثابت
fixed inputs
منابع ثابت
resolutely
با عزم ثابت
fixed length
با درازای ثابت
fixed point
نقطه ثابت
fixed point
با ممیز ثابت
evidence
ثابت کردن
fixed light
چراغ ثابت
fixed point
ممیز ثابت
fixed inputs
نهادههای ثابت
fixed price
قیمت ثابت
fixed income
درامد ثابت
fixed star
ستاره ثابت
fixed field
میدان ثابت
fixed format
قابل ثابت
fixed slab buttress dam
سد با پشتبند ثابت
fixed head
با نوک ثابت
fixed
ثابت شده
fixed round
فشنگ ثابت
fixed resources
منابع ثابت
fixed radix
با مبنای ثابت
fixed property
سرمایه ثابت
fixed pivot
لولای ثابت
magnetic constant
ثابت مغناطیسی
lastering friendship
دوستی پا بر جا یا ثابت
stabilized
ثابت کردن
stabilize
ثابت کردن
stabilising
ثابت کردن
stabilises
ثابت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com