Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
permanent way
مسیر دائمی
Other Matches
standing order
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
retainers
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainer
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
constants
دائمی
constant
دائمی
perennial
دائمی
continous
دائمی
permanent
دائمی
standing
دائمی
sequential
دائمی
ceaseless
دائمی
first string
دائمی
perennials
دائمی
continous cycle
گردش دائمی
consistent flow
جریان دائمی
creep limit
حد انبساط دائمی
costant load
بار دائمی
continual
دائمی همیشگی
eternal
بی پایان دائمی
persistent inflation
تورم دائمی
permanent consumption
مصرف دائمی
constant power
توان دائمی
sustained speed
سرعت دائمی
continous running
گردش دائمی
permanent
سیر دائمی
steady state
حالت دائمی
permanent
دائمی ماندنی
continous earth
زمین دائمی
steady flow
جریان دائمی
continous operation
کار دائمی
continous rolling
نورد دائمی
standing committee
کمیته دائمی
standing army
ارتش دائمی
permanent load
بار دائمی
regular salary
حقوق دائمی
everlasting
همیشگی دائمی
permanent color
رنگ دائمی
permanent saving
پس انداز دائمی
permanent storage
انبارش دائمی
premanent way
خط ثابت خط دائمی
permanent income
درامد دائمی
permanent hardness
سختی دائمی
permanent fault
عیب دائمی
permanent storage
انباره دائمی
permanent storage
حافظه دائمی
permanent insane
مجنون دائمی
permanent magnet
اهنربای دائمی
permanent store
انباره دائمی
permanent structures
ساختمانهای دائمی
permanent tooth
دندان دائمی
regular army
ارتش دائمی
permanent error
خطای دائمی
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
continous milling machine
دستگاه فرز دائمی
fatigue bending machine
دستگاه خمش دائمی
fereter
[معابد دائمی در کلیساها]
permanent magnet steel
فولاد اهنربای دائمی
continous conveyor
بالابر دائمی و ثابت
fatigue bending test
ازمایش خمش دائمی
cruising speed
سرعت دائمی اتومبیل
sustained short circuit
اتصال کوتاه دائمی
keelboat
قایق با تیر دائمی کف
perpetual motion machine
ماشین خودکار دائمی
continous traction
نیروی کشش دائمی
continous heating furnace
کوره حرارتی دائمی
continous strand furnace
کوره رشتهای دائمی
continous mixer
مخلوط کننده دائمی
continous anealing furnace
کوره ملتهب دائمی
indefinite leave to remain
[British E]
جواز اقامت دائمی
continuous rain
بارش باران دائمی
permanent residence permit
جواز اقامت دائمی
perennially
بطور ماندگاریا دائمی همیشه
alternating stress
تنش نوسان دار دائمی
continous tinning line
تاسیسات قلع کاری دائمی
perpetuate
دائمی کردن جاودانی ساختن
engramme
تحولات دائمی هسته سلول
perpetuated
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuating
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuates
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
continous casting plant
تاسیسات ریخته گری دائمی
continous casting method
روش ریخته گری دائمی
engram
تحولات دائمی هسته سلول
continous rod mill
دستگاه نورد سیم دائمی
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
mandate
قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent income hypothesis
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
mandate
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
permafrost
لایه منجمد دائمی اعماق زمین
alnico
الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
hallucinosis
حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
engramme
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
engram
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
cross to bear/carry
<idiom>
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
flag station
جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
thefts
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
theft
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
tenant in fee simple
متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
presidium
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
perpetual inventory
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
paths
مسیر
point
مسیر
tracks
مسیر دو
way
مسیر
lane
مسیر
traversing
مسیر
tracks
مسیر
tracked
مسیر دو
track
مسیر دو
tracked
مسیر
traverses
مسیر
traversed
مسیر
routes
مسیر
route
مسیر
track
مسیر
runs
مسیر
run
مسیر
flowline
خط مسیر
traverse
مسیر
lanes
مسیر
airt
مسیر
streets
مسیر
street
مسیر
orbit
مسیر
trajectory
مسیر
orbited
مسیر
orbits
مسیر
trajectories
مسیر
enroute
در مسیر
bused
مسیر
bus
مسیر
locations
جا مسیر
location
جا مسیر
traded
مسیر
trade
مسیر
travel
مسیر
buses
مسیر
busing
مسیر
circuits
مسیر
unibus
تک مسیر
circuit
مسیر
traveled
مسیر
bussing
مسیر
travels
مسیر
busses
مسیر
bussed
مسیر
course
مسیر
alignment
مسیر
direction
مسیر
coursed
مسیر
courses
مسیر
path
مسیر
alignments
مسیر
alignment
مسیر در سطح
busing
مسیر عمومی
route
تعیین خط مسیر
bussed
مسیر عمومی
alignment
مسیر جاده
buses
مسیر عمومی
raced
دوران مسیر
race
دوران مسیر
coastal route
مسیر ساحلی
cogging train
مسیر اولیه
condensation trail
مسیر انجماد
routes
تعیین خط مسیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com