Dictiornary-Farsi | مسیر سبقت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
lead pursuit	مسیر سبقت


Other Matches

isolead curve	خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
linear speed	روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
lead curve	خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
fast	سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest	سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts	سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted	سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane	مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes	مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove	خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread	طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup	انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves	خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach	مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion	دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail	مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
antedates	سبقت
antedated	سبقت
antedate	سبقت
competitive	سبقت جو
competitiveness	سبقت جو
precedence	سبقت
overtaking lane	خط سبقت
transcendence or cy	سبقت
precession	سبقت
overtaking	سبقت
antecedence	سبقت
outdistancing	سبقت گرفتن بر
outdistances	سبقت گرفتن بر
outdistanced	سبقت گرفتن بر
GIVE WAY	سبقت آزاد
outdistance	سبقت گرفتن بر
GIVE WAY	محل سبقت
leads	سبقت هادی
leads	زاویه سبقت
lead	سبقت هادی
transcending	سبقت جستن
grab	سبقت گرفتن
grabbed	سبقت گرفتن
grabbing	سبقت گرفتن
grabs	سبقت گرفتن
transcend	سبقت جستن
transcended	سبقت جستن
passant	سبقت گیر
transcends	سبقت جستن
to get the better of	سبقت گرفتن بر
lead	زاویه سبقت
get the start of	سبقت جستن بر
lateral tell	سبقت عرضی
lead angle	زاویه سبقت
outmaneuver	سبقت گرفتن بر
forereach	سبقت گرفتن از
prediction angle	زاویه سبقت
one upmanship	یک قدم سبقت
precess	سبقت گرفتن
one-upmanship	یک قدم سبقت
overtakes	سبقت گرفتن
overtaken	سبقت گرفتن
overtake	سبقت گرفتن
best	سبقت گرفتن
exceeding	سبقت و پیشی
outguess	سبقت جستن
competition	سبقت جوئی
competitions	سبقت جوئی
leads and lags	سبقت ها و تاخیرها
stadia line	خط انحراف سبقت
lead lag relation	رابطه سبقت
overtake	سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtakes	سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaken	سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaking vessel	ناو درحال سبقت
competition	هم چشمی سبقت جویی
overtaking vessel	شناوه سبقت گیرنده
competitions	هم چشمی سبقت جویی
anticipated	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipate	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
pass	سبقت گرفتن از خطور کردن
leading line	خط بستن زاویه سبقت به توپ
passes	سبقت گرفتن از خطور کردن
passed	سبقت گرفتن از خطور کردن
kinetic lead	سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
toget the start of one's rival	بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
prediction mechanism	دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
overtaking sight distance	مسافت دید برای سبقت گرفتن
outfoot	در سرعت سبقت گرفتن بر جلو افتادن از
one-upmanship	سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship	سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
summit	حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance	هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summits	حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route	مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
to cut brake or beat a r	گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
outpoint	سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
anticipation	سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
base of trajectory	تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
node	ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes	ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane	مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
seen fire	اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
dog leg	شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dragway	مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip	مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing	تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route	مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy route	مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
path	مسیر
paths	مسیر
direction	مسیر
traverse	مسیر
traversed	مسیر
traverses	مسیر
traversing	مسیر
trajectories	مسیر
streets	مسیر
street	مسیر
trajectory	مسیر
track	مسیر
track	مسیر دو
tracked	مسیر
tracks	مسیر دو
way	مسیر
lane	مسیر
orbit	مسیر
lanes	مسیر
point	مسیر
runs	مسیر
run	مسیر
airt	مسیر
orbited	مسیر
orbits	مسیر
enroute	در مسیر
routes	مسیر
tracked	مسیر دو
route	مسیر
courses	مسیر
tracks	مسیر
flowline	خط مسیر
coursed	مسیر
traded	مسیر
travels	مسیر
trade	مسیر
alignment	مسیر
circuits	مسیر
bus	مسیر
bussed	مسیر
alignments	مسیر
bussing	مسیر
unibus	تک مسیر
busses	مسیر
locations	جا مسیر
location	جا مسیر
traveled	مسیر
busing	مسیر
course	مسیر
buses	مسیر
circuit	مسیر
travel	مسیر
bused	مسیر
vee guideways	مسیر هدایت "وی "
flight	مسیر پرواز
lane	مسیر هر دونده
approach lane	مسیر تقرب
address bus	مسیر آدرس
vectorial	مسیر جهت
absolute paths	مسیر مطلق
unidirectional bus	مسیر یک جهته
buses	مسیر عمومی
unidirectional bus	مسیر یک طرفه
lanes	مسیر هر دونده
air route	مسیر هوایی
air way	مسیر هوایی
trepan	مسیر استیل
artificial route	مسیر مصنوعی
bus	مسیر عمومی
covered approach	مسیر پوشیده
creep lane	مسیر خزش
critical path	مسیر بحرانی
data bus	مسیر داده ها
desired leading	مسیر مطلوب
detonating slab	مسیر انفجار
double flow route	مسیر دو طرفه
trends	مسیر حرکت
trend	مسیر حرکت
slows	مسیر خیس
circumference	مسیر مدور
circumferences	مسیر مدور
burning train	مسیر اشتعال
cable way	مسیر کابل
canalization	هدایت در مسیر
chain track	مسیر زنجیر
coastal route	مسیر ساحلی
cogging train	مسیر اولیه