Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
covered approach
مسیر پوشیده
Other Matches
of an unknown parentage
پوشیده تبار پوشیده گهر
snow capped
دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
inapparent
پوشیده
privates
پوشیده
crypto
پوشیده
private
پوشیده
painted
پوشیده
shaded
پوشیده
defilade
پوشیده
veiled
پوشیده
dressed
پوشیده
covert
پوشیده
crested
پوشیده
recondite
پوشیده
furriest
خز پوشیده
impenetrable
پوشیده
furry
خز پوشیده
overcast
پوشیده
occult
پوشیده
larvated
پوشیده
latent
پوشیده
florid
پوشیده از گل
feathered
پوشیده
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
indoor swimming pool
استخر سر پوشیده
panoplied
زره پوشیده از سر تا پا
ivied
پوشیده از پاپیتال
overgrown with plants
پوشیده از گیاه
latent defect
نقض پوشیده
uncovered
غیر پوشیده
kerchiefed or chift
بادستمال پوشیده
masked depression
افسردگی پوشیده
masked epilepsy
صرع پوشیده
mystic sense
معنی پوشیده
secret
اسرارامیز پوشیده
icy
پوشیده از یخ بسیارسرد
iciest
پوشیده از یخ بسیارسرد
snow clad
برف پوشیده
solvated
حلال پوشیده
verrucous
پوشیده از گندمه
verrucose
پوشیده از گندمه
icier
پوشیده از یخ بسیارسرد
stubbly
پوشیده از کاهبن
surmounted with snow
پوشیده از برف
shod
کفش پوشیده
snowy
پوشیده از برف
shrubby
پوشیده از بوته
blotchy
پوشیده از لکه
storehouse
انبار سر پوشیده
plumbeous
پوشیده از سرب
robed in bleck
سیاه پوشیده
rolling country
زمین پوشیده
feathery
پوشیده ازپر
sadly dressed
جامه غم پوشیده
scanned image
تصویر پوشیده
scurvy
پوشیده از شوره
covert
پوشیده پوشپر
storehouses
انبار سر پوشیده
grassy
پوشیده از چمن
beetle
پوشیده شدن
beetles
پوشیده شدن
defiladed area
منطقه پوشیده
cryptonym
نام پوشیده
cryptonimous
پوشیده نام
cryptogenous
پوشیده سبب
cryptical
پوشیده مرموز
covered space
فضای پوشیده
covered space
فضای سر پوشیده
covered position
موضع پوشیده
bosky
پوشیده ازبیشه
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
habilitate
لباس پوشیده
secrets
اسرارامیز پوشیده
glace
پوشیده ازشکر
efflorescent
پوشیده ازگرداملاح
armor basis
پوشیده با زره
bosky
پوشیده از بوته
cloudy
پوشیده از ابر
concealed
پوشیده شده
acloud
پوشیده از ابر
culvert
مجرای سر پوشیده ابرو
scutate
پوشیده از فلسهای بزرگ
culverts
مجرای سر پوشیده ابرو
stellular
پوشیده ازستارگان کوچک
tussocky
پوشیده ازکلاله مو یا علف
smudgier
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
covered approach
راه نفوذی پوشیده
frosted
پوشیده ازشبنم یخ زده
squamose
پوشیده از فلس یاپولک
clarence
درشکه چهارچرخه پوشیده
verdant
پوشیده از سبزه بی تجربه
woody
چوبی پوشیده از چوب
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
woolfell
پوست پوشیده ازپشم
woolskin
پوست پوشیده ازپشم
heavily overcast
ابری پوشیده
[ هواشناسی]
bushed
ازبوته پوشیده شده
smudgiest
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
dressed inred
جامه سرخ پوشیده
he wears black
سیاه پوشیده است
occultly
بطور پوشیده یا پنهان
dressed up to the nines
با دقت لباس پوشیده
solvated proton
پروتون حلال پوشیده
gesso
سطح پوشیده از بتونه
he is thinly dressed
کم لباس پوشیده است
incog
پوشیده بانام عوضی
hiddenly
بطور پوشیده و مکتوم
in mourning
جامه ماتم پوشیده
dressed in scarlet
جامه سرخ پوشیده
rich clad
جامه فاخر پوشیده
reconditely
بطور پوشیده یا عمیق
ermined
جامه قاقم پوشیده
pruinose
پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
acinarious
پوشیده شده از حفرههای کروی
snow-capped
دارای قله پوشیده از برف
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
he is thinly dressed
لباس نازک پوشیده است
she was prettily dressed
جامه قشنگ پوشیده بود
the matter was kept private
مطلب را پوشیده نگاه داشتند
soddy
پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
lepidote
پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
pollinose
پوشیده ازگردههای زرد رنگ
puberulent
پوشیده شده از موهای ریز
spinose
پوشیده شده ازخارهای زیاد
occultist
جستجو کننده علوم پوشیده
radar clutter
منطقه پوشیده از دید رادار
defilade
گودال پوشیده از دید و تیر
masks
زمین پوشیده از دید و تیر
mask
زمین پوشیده از دید و تیر
turfy
پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
smoggy
پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
candy apple
سیب با ژلاتین پوشیده شده
ceil
[پوشیده شده با روکوب چوبی]
toffie apple
[British English]
سیب با ژلاتین پوشیده شده
hidden
پنهان کرده شده پوشیده
spiny
پوشیده شده ازخارهای زیاد
She was dressed in the latest fashion .
آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
slipcover
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
wooded
پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
she wears a shirt
پیراهن پوشیده است برتن دارد
to read between the lines
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
slushy
<adj.>
پوشیده ازبرف آب دار با گل
[اصطلاح روزمره]
under pledge of secrecy
با این قول که راز پوشیده بماند
pilose
پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
thicketed
پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
frost
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frosts
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
tundras
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundra
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
encapsulated
فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
They were all dreesd in black.
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
They were dressed all in black.
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
slipper bath
یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است
grandstand
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
disks
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
grandstands
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
to gloze over one's words
سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
geode
سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد
scrub
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
gold contacts
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
scrubbing
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubs
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
footprint
فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprints
فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com