Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English
Persian
low angle
مسیر کشیده
Search result with all words
flat trajectory
سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
Other Matches
drawled
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
tensest
کشیده
indrawn
تو کشیده
tensing
کشیده
deep drawn
از ته دل کشیده
tenses
کشیده
tenser
کشیده
tensed
کشیده
drawlingly
کشیده
ectomorph
کشیده تن
tense
کشیده
leptokurtic
کشیده
longs
کشیده
longest
کشیده
threaded
نخ کشیده
longed
کشیده
drew
کشیده شد
long-
کشیده
drawn
کشیده
posttensioning
پس کشیده
oblongated
کشیده
long
کشیده
oblonated
کشیده
longer
کشیده
leptosome
کشیده تن
drag
کشیده شدن
saps
شیره کشیده از
dragged
کشیده شدن
drags
کشیده شدن
elongates
کشیده کردن
elongate
کشیده کردن
threaded
بند کشیده
sapped
شیره کشیده از
elongating
کشیده کردن
extensive
بسیط کشیده
indrawn
بداخل کشیده
ectomorphic type
سنخ کشیده تن
sap
شیره کشیده از
flare
زبانه کشیده
flares
زبانه کشیده
linear
باریک کشیده
at full length
دراز کشیده
deer neck
گردن کشیده
tensive
کشیده شدنی
prolate
کشیده شده
pinxit
کشیده است
low angle fire
تیر کشیده
flat fire
تیر کشیده
flat trajectory
خط سیر کشیده
long robe
صورت کشیده
intractile
کشیده نشدنی
ectomorphy
کشیده تنی
touse
کشیده شدن
drawable
کشیده شدنی
in tow
<idiom>
کشیده شده
deprived
محرومیت کشیده
chock-a-block
بالا کشیده
couchant
دراز کشیده
vellum paper
کاغذمهره کشیده
deep fetched
از ته دل کشیده شده
chock-a-block
کاملا کشیده
tractile
کشیده شدنی
leptomorph
کشیده ریخت
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
chants
اهنگ ساده و کشیده
oblongs
دوک مانند کشیده
oblong
دوک مانند کشیده
pulled muscle
عضله کشیده شده
satined paper
گاغذ مهره کشیده
extendible
کشیده شدنی امتدادپذیر
drawn on
کشیده شدن عهده
underdraw
کشیده نشدن زه تا اخر
taut
محکم کشیدن کشیده
deep fetched
از ته سینه کشیده شده
chanting
اهنگ ساده و کشیده
hell bent
به بیراهه کشیده شده
pencilled
با مداد کشیده شده
draw
کشیده شدن عهده
draws
کشیده شدن عهده
hell-bent
به بیراهه کشیده شده
if you please
بیزحمت زحمت کشیده
lanternjaws
صورت لاغر و کشیده
chant
اهنگ ساده و کشیده
chanted
اهنگ ساده و کشیده
He has suffered a great deal at the hands of his wife .
از دست زنش خیلی کشیده
hard drawn copper wire
سیم مسی کشیده شده
opened
وضع زه هنگام کشیده شدن
conduct
اداره کردن کشیده شدن
opens
وضع زه هنگام کشیده شدن
conducting
اداره کردن کشیده شدن
conducted
اداره کردن کشیده شدن
open
وضع زه هنگام کشیده شدن
conducts
اداره کردن کشیده شدن
prone float
روی شکم با دستهای کشیده
wired
سیم کشیده مفتول دار
infill
نقاط کشیده شده روی نقشه
wirespun
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
come home
کشیده شدن لنگر به طرف ناو
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
drags
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
to be at full stretch
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
She has long and shapely legs .
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
in perspective
کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
he is at the end of his tether
چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
dragged
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
capriole
پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
stillage
چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
haul
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinriki
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
hauled
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
phantom section
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
jinrikisha
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
extends
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
i thanked him for his trouble
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
perspective grid
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
dragrope
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
shoot the duck
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
autoscore
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
y scale
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
paleozoic
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
x scale
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
over stretched wrap
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
nap side
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
karadja medallion
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
graphic
نوشته شده کشیده شده
unibus
تک مسیر
orbits
مسیر
enroute
در مسیر
flowline
خط مسیر
traversed
مسیر
locations
جا مسیر
traverses
مسیر
traversing
مسیر
location
جا مسیر
orbit
مسیر
orbited
مسیر
traded
مسیر
trade
مسیر
traverse
مسیر
alignment
مسیر
alignments
مسیر
route
مسیر
point
مسیر
runs
مسیر
run
مسیر
bused
مسیر
buses
مسیر
bussing
مسیر
busing
مسیر
bussed
مسیر
bus
مسیر
streets
مسیر
street
مسیر
routes
مسیر
trajectory
مسیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com