English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (2 milliseconds)
English Persian
course line shot مشاهده در خط
Search result with all words
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
review مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviewed مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviewing مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviews مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
hidden پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
diamonds شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
objective قابل مشاهده
objectives قابل مشاهده
identified مشاهده کردن شناسایی کنید
identifies مشاهده کردن شناسایی کنید
identify مشاهده کردن شناسایی کنید
identifying مشاهده کردن شناسایی کنید
observation مشاهده
observation دیدبانی کردن مشاهده کردن
observations مشاهده
observations دیدبانی کردن مشاهده کردن
histories صفحاتی که مشاهده شده
history صفحاتی که مشاهده شده
spot مشاهده کردن گلوله ها
spots مشاهده کردن گلوله ها
imperceptible غیر قابل مشاهده
see مشاهده کردن
sees مشاهده کردن
observer مشاهده کننده
observer نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observers مشاهده کننده
observers نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
perception مشاهده قوه ادراک
perceptions مشاهده قوه ادراک
indiscernible غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
behold مشاهده کردن
beholding مشاهده کردن
beholds مشاهده کردن
observable قابل مشاهده قابل گفتن
observe مراعات کردن مشاهده کردن
observe مشاهده کردن
observed مراعات کردن مشاهده کردن
observed مشاهده کردن
observes مراعات کردن مشاهده کردن
observes مشاهده کردن
observing مراعات کردن مشاهده کردن
observing مشاهده کردن
perceive مشاهده کردن
perceived مشاهده کردن
perceives مشاهده کردن
perceiving مشاهده کردن
seeing مشاهده
browse مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
browsed مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
browses مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
periscope دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
observational مبنی بر مشاهده
empirically از روی مشاهده و تجربه
unseen مشاهده نشده
beheld مشاهده کرده
beheld مشاهده شده
imperceptibly بطور غیرقابل مشاهده
indiscernibly بطور غیرقابل مشاهده
animadversion مراقبت مشاهده
apperceive مشاهده کردن
faculty of observation قوه مشاهده
finder واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
gastroscope اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
homosphere قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
imperceptibility غیر قابل مشاهده بودن
incidental images تصویرهایی که مشاهده انهانتیجه تاثیراتی است که ازچشم ناپدیدگشته اند
Internet جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
naturalistic observation مشاهده طبیعی
news reader نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
observability مشاهده پذیری
observable quantity کمیت مشاهده پذیر
observantion مشاهده
observation error خطای مشاهده
observational techniques فنون مشاهده
observed frequency بسامد مشاهده شده
observed score نمره مشاهده شده
ovservation قوه مشاهده
ovservation مشاهده رصد کردن
participant observation مشاهده توام با مشارکت
participant observer مشاهده گر شرکت کننده
perceivable مشاهده کردنی دیدنی
perception of an object مشاهده یا دیدن چیزی
perceptiveness بینایی قوه مشاهده
perceptivity قوه مشاهده
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
see for oneself از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
sight the anchor مشاهده کردن لنگر
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
twing مشاهده کردن
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
Other Matches
observational error خطای مشاهده [ریاضی]
a posteriori مبنی بر تجربه و مشاهده
confucion symbols علاپم کنفسیون که صرفا در فرش چین مشاهده می شود
garden design طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
Windows Explorer امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com